immodesty


بیشرمی، بی حیایی، گستاخی

جمله های نمونه

1. I was embarrassed for a moment by my immodesty.
[ترجمه گوگل]یک لحظه از بی حیایی خودم خجالت کشیدم
[ترجمه ترگمان]به خاطر یک لحظه از immodesty خجالت می کشیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Consequently, their immodesty often drives them up against the wall.
[ترجمه گوگل]در نتیجه، بدحجابی آنها اغلب آنها را به دیوار می کشاند
[ترجمه ترگمان]در نتیجه وقاحت آن ها اغلب آن ها را به دیوار می کشاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Please a friend a horse, "at that time immodesty " speak you to him of"secret":"not happy?
[ترجمه گوگل]لطفا یک دوست یک اسب، "در آن زمان بدحجابی" با او از"راز" صحبت کنید:"خوشحال نیستید؟
[ترجمه ترگمان]لطفا یکی از دوستان خود را به عنوان \"یک اسب\" در آن زمان غیر از \"راز\" با او صحبت کنید: \" خوشحال نیستید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. With science, modesty or immodesty is not the issue.
[ترجمه گوگل]با علم، حیا یا بی حیا مطرح نیست
[ترجمه ترگمان]با علم، تواضع و وقاحت یک مساله نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. One drunkard immodesty drop down from the third floor, lead background a person to round a view, a police come over: occurrence what matter?
[ترجمه گوگل]یک بدحجابی مست از طبقه سوم پایین می‌آید، پس‌زمینه یک نفر را به سمت اطراف سوق می‌دهد، پلیس می‌آید: اتفاق چه اهمیتی دارد؟
[ترجمه ترگمان]در حالی که یک فرد مست از طبقه سوم پایین می آید، یک فرد را به سمت یک دید هدایت می کند، یک پلیس به پایان می رسد: وقوع چه اتفاقی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Today, immodesty is as ubiquitous as advertising, and for the same reasons.
[ترجمه گوگل]امروزه بدحجابی مانند تبلیغات و به همین دلایل در همه جا وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر وقاحت در همه جا به عنوان تبلیغات و به همین دلایل در همه جا وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Worst of all, immodesty takes many young people away from their colleagues and friends.
[ترجمه گوگل]بدتر از همه، بدحجابی بسیاری از جوانان را از همکاران و دوستان خود دور می کند
[ترجمه ترگمان]بدتر از همه، گستاخی بسیاری از جوانان را از همکاران و دوستان خود دور می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In Thomas birthday party, Charlie immodesty smashed Thomas birthday cake.
[ترجمه گوگل]در جشن تولد توماس، بدحجابی چارلی کیک تولد توماس را شکست
[ترجمه ترگمان]در مهمانی روز تولد توماس، Charlie کیک تولد توماس را شکست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. If I may say it without immodesty, I was the talk of the town.
[ترجمه گوگل]اگر بخواهم بدون عفت بگویم، من بحث شهر بودم
[ترجمه ترگمان]اگر ممکن بود با immodesty حرف بزنم، راجع به شهر حرف می زدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But happy time always short, in her 18th birthday party, Bella immodesty cut the blood flowing arm, the family bloodthirsty nature Edward.
[ترجمه گوگل]اما زمان شاد همیشه کوتاه است، در جشن تولد 18 سالگی بلا بی حیا، بازوی خون جاری، ادوارد طبیعت خونخوار خانواده را برید
[ترجمه ترگمان]اما با گذشت زمان، همیشه کوتاه، در جشن تولد ۱۸ سالگی، بلا immodesty خون جاری را قطع می کرد، خانواده به خون تشنه به خون ادوارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. What disjunction between the majesty of those old hymns and the immodesty of this shopping season.
[ترجمه گوگل]چه گسست بین عظمت آن سرودهای قدیمی و بدحجابی این فصل خرید
[ترجمه ترگمان]چیزی که میان این hymns قدیمی و the این فصل خرید چه ارتباطی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. What matters is not just the disjunction between the majesty of those old hymns and the immodesty of this shopping season.
[ترجمه گوگل]آنچه مهم است فقط تفکیک شکوه آن سرودهای قدیمی و بدحجابی این فصل خرید نیست
[ترجمه ترگمان]چیزی که اهمیت دارد فقط بین آن hymns قدیمی و the این فصل خرید نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In order to prevent I spend over 100 dollars reason of handsome head immodesty drive fire point.
[ترجمه گوگل]به منظور جلوگیری از من صرف بیش از 100 دلار دلیل بدحجابی سر خوش تیپ درایو نقطه آتش
[ترجمه ترگمان]به منظور جلوگیری از این که من بیش از ۱۰۰ دلار پول خرج کنم، در مورد گستاخانه ترین نقطه آتش خواهم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Kid's park female teacher get a student swimming, the immodesty peep out a X hair, a student ask a teacher, that is what female teacher a cruel pull out it, say a line head!
[ترجمه گوگل]معلم زن پارک کودک، دانش آموزی را در حال شنا کردن، بی حیا یک موی X را از بین می برد، یک دانش آموز از معلم می پرسد، این همان چیزی است که معلم زن بی رحمانه آن را بیرون می کشد، می گویند سر خط!
[ترجمه ترگمان]معلم زن پارک بچه، شنا دانش آموزان را به دست می آورد، در حالی که immodesty از موی یک ایکس سرک می کشند، یک دانش آموز از معلم سوال می کند، این چیزی است که معلم زن، آن را بیرون می کشد، یک سر خط می زند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• lack of modesty, indecency, shamelessness; impudence, arrogance, boastfulness

پیشنهاد کاربران

1. بی شرمی. وقاحت 2. غرور. تکبر. ادعا
مثال:
such a declaration savored of immodesty
یک چنین اظهار و بیانی بر بی شرمی و وقاحت دلالت می کند.
shameless

بپرس