1. to immobilize a broken bone
استخوان شکسته را به حالت ثابت درآوردن
2. Always immobilize a broken leg immediately.
 [ترجمه گوگل]همیشه پای شکسته را فوراً بی حرکت کنید 
[ترجمه ترگمان]همیشه یک پای شکسته از حرکت باز کنید 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
3. You can immobilize the car by removing the spark plugs.
 [ترجمه گوگل]با برداشتن شمع ها می توانید خودرو را بی حرکت کنید 
[ترجمه ترگمان]شما می توانید با پاک کردن شمع، اتومبیل را از حرکت باز کنید 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
4. The car's security device will immobilize the ignition system.
 [ترجمه گوگل]دستگاه امنیتی خودرو سیستم جرقه زنی را بی حرکت می کند 
[ترجمه ترگمان]دستگاه امنیتی خودرو، سیستم احتراق را از حرکت باز خواهد داشت 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
5. Kendrick had only a few minutes to immobilize the aircraft.
 [ترجمه گوگل]کندریک تنها چند دقیقه فرصت داشت تا هواپیما را بی حرکت کند 
[ترجمه ترگمان]کندریک \"فقط چند دقیقه وقت داشت تا هواپیما رو از کار بندازه\" 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
6. Another use for the sequestering agents is to immobilize metals that might cause difficulties in processing.
 [ترجمه گوگل]یکی دیگر از کاربردهای عوامل جداکننده بی حرکت کردن فلزاتی است که ممکن است در پردازش مشکل ایجاد کند 
[ترجمه ترگمان]استفاده دیگر از عوامل sequestering برای immobilize فلزات است که ممکن است موجب مشکلاتی در پردازش شوند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
7. a device to immobilize the car engine in case of theft.
 [ترجمه گوگل]وسیله ای برای بی حرکت کردن موتور خودرو در صورت سرقت 
[ترجمه ترگمان]وسیله ای برای از دست دادن موتور اتومبیل در صورت سرقت 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
8. Thus there is a greater calcium need to immobilize the oxalate.
 [ترجمه گوگل]بنابراین نیاز بیشتری به کلسیم برای بی حرکت کردن اگزالات وجود دارد 
[ترجمه ترگمان]از این رو، نیاز کلسیم بیشتری برای از immobilize the وجود دارد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
9. Purpose The optimum conditions to immobilize glutamate decarboxylase ( GAD ) by sodium alginate were studied.
 [ترجمه گوگل]هدف: شرایط بهینه برای بی حرکت کردن گلوتامات دکربوکسیلاز (GAD) توسط آلژینات سدیم مورد مطالعه قرار گرفت 
[ترجمه ترگمان]هدف - شرایط بهینه برای بی حرکت کردن گلوتامات (gad)توسط سدیم alginate مورد مطالعه قرار گرفت 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
10. Shaman : Earthbind Totem will now immobilize all Rogues in the same zone.
 [ترجمه گوگل]Shaman: Earthbind Totem اکنون همه Rogues را در همان منطقه بی حرکت خواهد کرد 
[ترجمه ترگمان]Shaman: توتم مجددا همه Rogues را در یک منطقه از کار خواهد انداخت 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
11. Some snakes inject their prey with poison in order to immobilize it.
 [ترجمه گوگل]برخی از مارها به طعمه خود سم تزریق می کنند تا آن را بی حرکت کنند 
[ترجمه ترگمان]بعضی از مارها طعمه خود را به سم تزریق می کنند تا آن را ثابت کنند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
12. Occasionally, children with even mild cases were dressed in casts or splints to immobilize limbs.
 [ترجمه گوگل]گاهی اوقات، کودکانی که حتی موارد خفیف داشتند، برای بی حرکت کردن اندام ها، گچ یا آتل می پوشیدند 
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات، کودکان با موارد حتی ملایم، در لباس های casts و یا استخوان شکسته برای حرکت دست و پا، لباس می پوشیدند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
13. The results showed that the matrix can adsorb L-asparaginase and recover high enzymic activity, The immobilize enzyme was more stable against trypsin than native enzyme.
 [ترجمه گوگل]نتایج نشان داد که ماتریکس می تواند ال-آسپارژیناز را جذب کند و فعالیت آنزیمی بالا را بازیابی کند، آنزیم بی حرکت در برابر تریپسین پایدارتر از آنزیم بومی است 
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان داد که ماتریکس می تواند L - asparaginase را adsorb و فعالیت enzymic بالا را احیا کند، آنزیم immobilize نسبت به آنزیم بومی stable بود 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
14. The carrier of pink diatomite (620, a kind of inorganic materials, was used to immobilize penicillin amidase.
 [ترجمه گوگل]از حامل دیاتومیت صورتی (620، نوعی مواد معدنی، برای بی حرکت کردن پنی سیلین آمیداز استفاده شد 
[ترجمه ترگمان]حامل of صورتی (۶۲۰، نوعی از مواد معدنی)برای immobilize amidase پنی سیلین مورد استفاده قرار گرفت 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید