دیکشنری
مترجم
بپرس
immix
معنی
: در هم امیختن، امیزش یافتن
معانی دیگر
: (کاملا) آمیختن، در آمیختن
دنبال کنید
مترادف ها
در هم امیختن
(فعل)
immingle, conjugate, interlace, intermix, immix
امیزش یافتن
(فعل)
immix
انگلیسی به انگلیسی
• mix, combine, blend, mingle
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها