immiscible

/ˌɪˈmɪsəbl̩//ɪˈmɪsəbl̩/

معنی: مخلوط نشدنی
معانی دیگر: مخلوط نشدنی (مانند روغن و آب)، ناآمیز

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: immiscibly (adv.), immiscibility (n.)
• : تعریف: not able to be mixed or blended.

- Oil and water are immiscible.
[ترجمه گوگل] روغن و آب غیر قابل اختلاط هستند
[ترجمه ترگمان] نفت و آب مخلوط نمی شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. immiscible solvents
حلال های مخلوط نشدنی

2. The substances are immiscible, and the surface tension between them draws the oil into the thinnest possible film upon the surface.
[ترجمه گوگل]این مواد غیر قابل اختلاط هستند و کشش سطحی بین آنها روغن را به نازک ترین لایه ممکن روی سطح می کشاند
[ترجمه ترگمان]مواد قابل حل هستند، و کشش سطحی بین آن ها نفت را به بهترین فیلم ممکن روی سطح جذب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Applications of the Distribution Law Two immiscible liquids are sometimes used as selective solvents for components in a mixture.
[ترجمه گوگل]کاربردهای قانون توزیع دو مایع غیر قابل امتزاج گاهی اوقات به عنوان حلال های انتخابی برای اجزای یک مخلوط استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]کاربردهای قانون توزیع دو مایع مخلوط نشدنی گاهی به عنوان حلال های انتخابی برای اجزا در یک مخلوط استفاده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The molar mass of a liquid which is immiscible with water can be calculated from steam distillation data.
[ترجمه گوگل]جرم مولی مایع غیرقابل اختلاط با آب را می توان از داده های تقطیر بخار محاسبه کرد
[ترجمه ترگمان]جرم مولی یک مایع که با آب مخلوط شود را می توان از داده های تقطیر بخار محاسبه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A system composed of the nearly immiscible liquids H 2 O and CCL has two phases.
[ترجمه گوگل]یک سیستم متشکل از مایعات تقریبا غیرقابل اختلاط H 2 O و CCL دارای دو فاز است
[ترجمه ترگمان]یک سیستم متشکل از دو مایع مخلوط نشدنی H ۲ O و CCL دارای دو فاز هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The Vice President and the Attorney General were immiscible.
[ترجمه گوگل]معاون رئیس جمهور و دادستان کل غیرقابل اختلاط بودند
[ترجمه ترگمان]معاون رئیس جمهور و وزیر دادگستری immiscible بودن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Cocurrent flow of two immiscible liquids such as oil and water in horizontal pipe is a common occurrence in the petroleum industry.
[ترجمه گوگل]جریان همزمان دو مایع غیر قابل اختلاط مانند روغن و آب در لوله افقی یک اتفاق رایج در صنعت نفت است
[ترجمه ترگمان]جریان سیال دو مایع مخلوط کننده نظیر نفت و آب در لوله افقی یک اتفاق رایج در صنعت نفت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The results of laboratory study of CO2 immiscible flooding as a tertiary recovery process show that oil recovery can be increased about 10%.
[ترجمه گوگل]نتایج مطالعه آزمایشگاهی سیلاب غیر قابل اختلاط CO2 به عنوان یک فرآیند بازیابی سوم نشان می دهد که می توان بازیافت نفت را حدود 10 درصد افزایش داد
[ترجمه ترگمان]نتایج مطالعه آزمایشگاهی در مورد جاری شدن سیل مخلوط کننده CO۲ به عنوان یک فرآیند بازیابی سومین نشان می دهد که بازیابی نفت می تواند حدود ۱۰ درصد افزایش یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The intensification of immiscible element in this process is the key to realize uniformization sintering and reach a higher shrinkage ratio.
[ترجمه گوگل]تشدید عنصر امتزاج ناپذیر در این فرآیند، کلید تحقق پخت یکنواخت سازی و رسیدن به نسبت انقباض بالاتر است
[ترجمه ترگمان]تقویت عنصر مخلوط نشدنی در این فرآیند کلید درک uniformization sintering و رسیدن به نسبت انقباض بالاتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It is practically immiscible with water, has a high boiling point and low vapour pressure.
[ترجمه گوگل]عملاً با آب غیر قابل اختلاط است، دارای نقطه جوش بالا و فشار بخار کم است
[ترجمه ترگمان]آن عملا با آب مخلوط می شود، نقطه جوش بالایی دارد و فشار بخار کم دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The product was immiscible with SPILs and could be separated simply by decantation after the reaction.
[ترجمه گوگل]محصول با SPIL ها اختلاط ناپذیر بود و پس از واکنش به سادگی با تخلیه جدا می شود
[ترجمه ترگمان]محصول با SPILs مخلوط شد و می تواند به سادگی توسط decantation بعد از واکنش از هم جدا شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Water and oil are immiscible.
[ترجمه گوگل]آب و روغن غیر قابل اختلاط هستند
[ترجمه ترگمان]آب و روغن مخلوط نمی شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The stable element ratio of compatible and incompatible elements implies that they are liquid immiscible congeners coming from a primitive magma consisting of mixed carbonatites and silicates.
[ترجمه گوگل]نسبت عناصر پایدار عناصر سازگار و ناسازگار حاکی از آن است که آنها ترکیبات مایع غیرقابل اختلاط هستند که از یک ماگمای اولیه متشکل از کربناتیت‌ها و سیلیکات‌های مخلوط می‌آیند
[ترجمه ترگمان]نسبت عنصر پایدار عناصر سازگار و ناسازگار به این معنی است که آن ها مخلوط کننده مخلوط نشدنی هستند که از ماگما اولیه متشکل از carbonatites و silicates مخلوط می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Colorless transparent liquid, inflammable volatile organic solvent and most immiscible, with good solubility.
[ترجمه گوگل]مایع شفاف بی رنگ، حلال آلی فرار قابل اشتعال و غیر قابل اختلاط، با حلالیت خوب
[ترجمه ترگمان]مایع شفاف، حلال volatile قابل اشتعال، و بیشتر مخلوط نشدنی، با حلالیت خوب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مخلوط نشدنی (صفت)
immiscible

تخصصی

[خودرو] غیر قابل امتزاج
[شیمی] امتزاج ناپذیر، مخلوط نشدنی (مانند روغن و آب )، ناآمیز
[عمران و معماری] مخلوط نشدنی - نادرهم آمیختنی
[پلیمر] امتزاج ناپذیر

انگلیسی به انگلیسی

• not mixable, cannot be mixed

پیشنهاد کاربران

immiscible ( شیمی )
واژه مصوب: امتزاج ناپذیر
تعریف: ویژگی مایعاتی که در یکدیگر حل نمی شوند
غیر قابل اختلاط
غیرقابل امتزاج
فاز مخلوط
اختلاط ناپذیر

بپرس