immense

/ˌɪˈmens//ɪˈmens/

معنی: وسیع، بسیار خوب، پهناور، عظیم، عالی، ممتاز، گزاف، عظیم الجثه، کلان، بی اندازه، بیکران
معانی دیگر: بسیار بزرگ، سترگ، نهمار، سهمگین، گت، تنومند، (در اصل) بی حد و حصر، بی نهایت، بی پایان

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: immensely (adv.), immenseness (n.)
(1) تعریف: extremely large or vast.
مترادف: Brobdingnagian, colossal, cyclopean, enormous, extensive, gigantic, great, huge, humongous, prodigious, titanic, tremendous, vast, voluminous
متضاد: tiny
مشابه: big, broad, gargantuan, giant, Herculean, large, mammoth, massive, monstrous, mountainous, oceanic, stupendous

- The Sahara is an immense area of desert.
[ترجمه گوگل] صحرا یک منطقه بیابانی وسیع است
[ترجمه ترگمان] صحرا منطقه وسیعی از کویر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He was knocked off his surfboard by an immense wave.
[ترجمه گوگل] او توسط یک موج عظیم از تخته موج سواری سقوط کرد
[ترجمه ترگمان] تخته موج سواری را با موج عظیمی از زمین انداخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: too large to measure; boundless.
مترادف: boundless, endless, illimitable, incalculable, infinite, limitless, measureless, untold
متضاد: infinitesimal
مشابه: abysmal, countless, immeasurable, innumerable, unbounded, unlimited, vast

- We live in an immense universe.
[ترجمه گوگل] ما در یک جهان عظیم زندگی می کنیم
[ترجمه ترگمان] ما در یک دنیای پهناور زندگی می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: (informal) very great in extent and quality.
مترادف: great, huge, tremendous
مشابه: big, enormous, excellent, vast

- Her notes were an immense help to me.
[ترجمه گوگل] یادداشت های او کمک بزرگی به من بود
[ترجمه ترگمان] یادداشت ها به من کمک بزرگی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. immense casualties
تلفات بسیار سنگین

2. immense difficulties
دشواری های سهمگین

3. an immense concourse of workers and farmers
گروه عظیمی از کارگران و کشاورزان

4. the amazon forest is immense
جنگل آمازون عظیم است.

5. the sea was rolling in immense surges
موج های عظیم در دریا می خروشیدند.

6. What we are ignorant of is immense.
[ترجمه بهارشاد مظهر] آنچه از آن نا آگاه هستیم عظمت است.
|
[ترجمه mh] بی نهایت چیزهایی وجود دارند که ما از انها بی اطلاع هستیم
|
[ترجمه راحین] چیزهای بسیاری وجود دارند که ما از آنها بی اطلاعیم.
|
[ترجمه گوگل]آنچه ما از آن غافلیم بسیار زیاد است
[ترجمه ترگمان]چیزی که ما از آن بی اطلاع هستیم، عظیم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She gazed at the immense expanse of the sea.
[ترجمه گوگل]او به وسعت عظیم دریا خیره شد
[ترجمه ترگمان]به گستره عظیم دریا خیره شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They spent an immense amount of time getting the engine into perfect condition.
[ترجمه گوگل]آنها زمان زیادی را صرف کردند تا موتور را در شرایط عالی قرار دهند
[ترجمه ترگمان]آن ها مدت زمان بسیار زیادی را صرف رساندن موتور به شرایط عالی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The immense pressure causes the rock to fracture.
[ترجمه گوگل]فشار زیاد باعث شکستگی سنگ می شود
[ترجمه ترگمان]فشار شدید باعث شکستگی سنگ می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. An immense volume of rocks and molten lava was erupted.
[ترجمه گوگل]حجم عظیمی از سنگ ها و گدازه های مذاب فوران کردند
[ترجمه ترگمان]حجم عظیمی از تخته سنگ ها و گدازه مذاب فوران کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He made an immense amount of money in business.
[ترجمه گوگل]او مقدار زیادی پول در تجارت به دست آورد
[ترجمه ترگمان]او پول زیادی در کسب وکار به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Winning the prize carries immense prestige.
[ترجمه گوگل]برنده شدن این جایزه دارای اعتبار بسیار زیادی است
[ترجمه ترگمان]برنده شدن جایزه اعتبار بسیار زیادی را به همراه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The sea was rolling in immense surges.
[ترجمه گوگل]دریا در موج های بی حد و حصر می غلتید
[ترجمه ترگمان]امواج دریا در امواج عظیم موج می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. With immense relief I stopped running.
[ترجمه گوگل]با خیال راحت دویدن را متوقف کردم
[ترجمه ترگمان]با آسودگی خاطری عظیم توقف کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. There is no doubt that Bohr's influence was immense.
[ترجمه گوگل]شکی نیست که تأثیر بور بسیار زیاد بود
[ترجمه ترگمان]شکی نیست که نفوذ Bohr عظیم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. People who travel by rail still read an immense amount.
[ترجمه گوگل]افرادی که با راه آهن سفر می کنند هنوز مقدار زیادی مطالعه می کنند
[ترجمه ترگمان]افرادی که با راه آهن سفر می کنند هنوز مقدار بسیار زیادی می خوانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. The Church wields immense power in Ireland.
[ترجمه گوگل]کلیسا در ایرلند قدرت بسیار زیادی دارد
[ترجمه ترگمان]کلیسا در ایرلند قدرت بسیار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. The psychological effects on the United States were immense and in Washington the wounds have still not fully healed.
[ترجمه گوگل]اثرات روانی بر ایالات متحده بسیار زیاد بود و در واشنگتن زخم ها هنوز به طور کامل التیام نیافته اند
[ترجمه ترگمان]اثرات روانی در ایالات متحده بسیار زیاد بود و در واشنگتن زخم ها هنوز کاملا التیام نیافته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

وسیع (صفت)
wide, large, comprehensive, ample, vast, extensive, immense, spacious, capacious, captious, champaign, roomy, far-reaching, panoramic, plausive

بسیار خوب (صفت)
super, well, ok, all right, excellent, okay, alright, superb, immense, goody, hunky-dory, okey

پهناور (صفت)
wide, ample, vast, extensive, immense, broad, immane

عظیم (صفت)
great, grand, vast, immense, arrogant, proud, massive, enormous, tremendous, magnificent, glorious, terrific, walloping, whopping

عالی (صفت)
superior, super, great, fine, top, high-toned, high, grand, brave, gallant, beautiful, splendid, exquisite, excellent, superb, capital, immense, spiffy, imperial, magnificent, nobby, supreme, outstanding, superlative, swank, elevated, lofty, famous, copacetic, top-hole, remarkable, topping, high-grade, sublime, exalted, first-rate, unrivaled, palmary, ripping, wally, whizbang, whizzbang

ممتاز (صفت)
super, excellent, immense, best, gilt-edged, privileged, distinguished, outstanding, illustrious, elect, preferential, topping

گزاف (صفت)
steep, high, extravagant, stupendous, immense, tall, bombastic, exorbitant, costly, extortionate, high-flown, unconscionable

عظیم الجثه (صفت)
immense, enormous, tremendous, huge, colossal, gargantuan, of enormous size, full-bodied

کلان (صفت)
immense, massive, huge, elephantine, galactic

بی اندازه (صفت)
infinite, immense, indefinite, inordinate, immeasurable

بیکران (صفت)
infinite, unbounded, vast, immense, indefinite, immeasurable

تخصصی

[ریاضیات] بی کران، بی اندازه

انگلیسی به انگلیسی

• enormous, massive, colossal; boundless, immeasurable; excellent (slang)
immense means extremely large.

پیشنهاد کاربران

💢 دوستان کلمات زیر همگی مترادف هم هستند:
🔘 Big
🔘 Large
🔘 Huge
🔘 Massive
🔘 Enormous
🔘 Gigantic
🔘 Vast
🔘 Immense
🔘 Tremendous
🔘 Colossal
✅ Definition:
👉 Of considerable size, extent, or amount.
بسیار زیاد
Immense joy and happiness
شادی بی اندازه و بی حدود حصر
بی نهایت
بی اندازه، گزاف، بی کران، پهناور، وسیع، کلان، بسیار خوب، ممتاز، عالی، عمران: وسیع
/big/large/enormous/greater than the average size or amount/extremely large in size or degree
. . . immense amount of
immense value
immense wealth
immense ( adj ) ( ɪˈmɛns ) =extremely large or great, e. g. There is still an immense amount of work to be done. immensely ( adv ) =extremely, e. g. immensely popular. immensity ( n )
immense
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : immensity / immenseness
✅️ صفت ( adjective ) : immense
✅️ قید ( adverb ) : immensely
هنگفت
Immerse : غرق شدن در - عمیقا فرو رفتن در - محو چیزی شدن ( V )
Immense : پهناور - وسیع - بزرگ - با عظمت ( Adj )
vast
huge
بی شمار، بی اندازه، بسیار بزرگ
عظیم، بزرگ، غول آسا
بسیار بزرگ / عظیم :
Enormous = Huge = Massive = Immense
بی شمار
بسیار زیاد
بی نهایت
کثیر
فراوان
بی پایان
بی انتها
وسیع
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس