1. So, the hotspot is appeared on how to realize the survival of modern culture heritage with exploring the"immateriality"theory in it.
[ترجمه گوگل]بنابراین، نقطه داغ در مورد چگونگی تحقق بقای میراث فرهنگی مدرن با کاوش در نظریه «غیر مادی» در آن ظاهر می شود
[ترجمه ترگمان]بنابراین، کانون کانون اصلی این است که چگونه زنده ماندن میراث فرهنگی مدرن را با بررسی تئوری \"immateriality\" در آن درک کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بنابراین، کانون کانون اصلی این است که چگونه زنده ماندن میراث فرهنگی مدرن را با بررسی تئوری \"immateriality\" در آن درک کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Moreover, the infection that immateriality to auditing risk cannot be ignored.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، آلودگی ناشی از عدم اهمیت ریسک حسابرسی را نمی توان نادیده گرفت
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، این عفونت که منجر به حسابرسی ریسک می شود را نمی توان نادیده گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، این عفونت که منجر به حسابرسی ریسک می شود را نمی توان نادیده گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. As immateriality culture legacy bashan folk song should be passed and developed in the new times.
[ترجمه گوگل]ترانه فولکلور باشان به عنوان میراث فرهنگ غیرمادی باید گذشت و در روزگار جدید توسعه یابد
[ترجمه ترگمان]همانطور که فرهنگ immateriality میراث فرهنگی bashan را به ارث برده باید در زمان های جدید توسعه داده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]همانطور که فرهنگ immateriality میراث فرهنگی bashan را به ارث برده باید در زمان های جدید توسعه داده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Intangible heritage is also something called immateriality, so we can't simply regard it as material culture or spiritual culture.
[ترجمه گوگل]میراث ناملموس نیز چیزی به نام غیر مادی است، بنابراین نمی توانیم آن را به سادگی فرهنگ مادی یا فرهنگ معنوی بدانیم
[ترجمه ترگمان]میراث معنوی نیز چیزی به نام immateriality است، بنابراین ما نمی توانیم آن را به عنوان فرهنگ مادی یا فرهنگ معنوی مورد توجه قرار دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]میراث معنوی نیز چیزی به نام immateriality است، بنابراین ما نمی توانیم آن را به عنوان فرهنگ مادی یا فرهنگ معنوی مورد توجه قرار دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The dissertation deems that the study of architectural aesthetic conception are paying more attention to "virtual" and "immateriality", rather than "reality" and "substantiality".
[ترجمه گوگل]این پایاننامه معتقد است که در بررسی مفهوم زیباییشناختی معماری به جای «واقعیت» و «ماهیت» به «مجازی» و «غیر مادی» توجه شده است
[ترجمه ترگمان]این مقاله فرض می کند که مطالعه مفهوم زیبایی شناسی معماری به جای \"واقعیت\" و \"substantiality\" توجه بیشتری به \"مجازی\" و \"immateriality\" دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این مقاله فرض می کند که مطالعه مفهوم زیبایی شناسی معماری به جای \"واقعیت\" و \"substantiality\" توجه بیشتری به \"مجازی\" و \"immateriality\" دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Firstly, the materiality and immateriality of color is discussed in the relationship between material and color.
[ترجمه گوگل]در ابتدا، مادی بودن و غیر مادی بودن رنگ در رابطه بین ماده و رنگ مورد بحث قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]اول، مادیت و immateriality رنگ در رابطه بین مواد و رنگ مورد بحث قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اول، مادیت و immateriality رنگ در رابطه بین مواد و رنگ مورد بحث قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Because of patent itself possessing immateriality, regionally and appropriateness, infringing cases often occur in the practice.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که حق ثبت اختراع دارای بیمادی، منطقهای و مناسب است، موارد نقض اغلب در عمل رخ میدهد
[ترجمه ترگمان]به دلیل اینکه ثبت اختراع به خودی خود دارای immateriality، منطقه ای و مناسب است، موارد نقض اغلب در عمل رخ می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به دلیل اینکه ثبت اختراع به خودی خود دارای immateriality، منطقه ای و مناسب است، موارد نقض اغلب در عمل رخ می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The second one is thinking of immateriality rules which is psychological factor and environment of distraction-culture and so on, and the operating mechanism which is made of other limiting factors.
[ترجمه گوگل]دوم اندیشیدن به قواعد غیرمادی است که عامل روانی و محیط حواس پرتی-فرهنگ و غیره است و مکانیسم عملکردی که از عوامل محدودکننده دیگر ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]دوم، تفکر به قوانین immateriality است که عامل روانشناختی و محیط سرگرمی - فرهنگ و غیره و مکانیزم اجرایی دیگری است که از عوامل محدود کننده دیگر ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دوم، تفکر به قوانین immateriality است که عامل روانشناختی و محیط سرگرمی - فرهنگ و غیره و مکانیزم اجرایی دیگری است که از عوامل محدود کننده دیگر ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. This research shows that the immateriality of mind is a deep illusion.
[ترجمه گوگل]این تحقیق نشان می دهد که غیر مادی بودن ذهن یک توهم عمیق است
[ترجمه ترگمان]این تحقیق نشان می دهد که ذهن of یک توهم عمیق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این تحقیق نشان می دهد که ذهن of یک توهم عمیق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Because of patent itself possessing immateriality, regionally and appropriateness, infringing cases often occur in the . . .
[ترجمه گوگل]از آنجایی که حق ثبت اختراع دارای بیمادی، منطقهای و مناسب است، موارد نقض اغلب در این کشور رخ میدهد
[ترجمه ترگمان]به دلیل اینکه ثبت اختراع به خودی خود دارای immateriality، منطقه ای و مناسب است، موارد نقض اغلب در سیستم اتفاق می افتد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به دلیل اینکه ثبت اختراع به خودی خود دارای immateriality، منطقه ای و مناسب است، موارد نقض اغلب در سیستم اتفاق می افتد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Icon worship has different types of materiality and immateriality, of dominance and recessiveness, and of truthfulness and falsehood.
[ترجمه گوگل]آیکون پرستی انواع مختلف مادی و غیر مادی، غلبه و مغلوب و راستی و کذب دارد
[ترجمه ترگمان]پرستش شمایل انواع مختلفی از مادیت و immateriality، تسلط و recessiveness، و صداقت و دروغ را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پرستش شمایل انواع مختلفی از مادیت و immateriality، تسلط و recessiveness، و صداقت و دروغ را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The kernel value on which enterprises rely is changing from materiality to immateriality.
[ترجمه گوگل]ارزش هسته ای که شرکت ها بر آن تکیه می کنند در حال تغییر از مادی به غیر مادی است
[ترجمه ترگمان]ارزش هسته که شرکت ها بر آن متکی هستند، تغییر از مادیت به immateriality است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ارزش هسته که شرکت ها بر آن متکی هستند، تغییر از مادیت به immateriality است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Power resource is the varieties of subjective and objective condition and total of materiality and immateriality in the course of production of power .
[ترجمه گوگل]منبع قدرت عبارت است از انواع شرایط ذهنی و عینی و مجموع مادیت و غیر مادی بودن در جریان تولید قدرت
[ترجمه ترگمان]منبع قدرت، انواع شرایط ذهنی و عینی و کلی مادیت و immateriality در دوره تولید قدرت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]منبع قدرت، انواع شرایط ذهنی و عینی و کلی مادیت و immateriality در دوره تولید قدرت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. At last, the author also expresses some suggestions for community education bases, "Courses", "Human resource" and the development of immateriality education resource.
[ترجمه گوگل]در پایان، نویسنده همچنین پیشنهاداتی را برای مبانی آموزش جامعه، "دوره ها"، "منابع انسانی" و توسعه منابع آموزش غیرمادی بیان می کند
[ترجمه ترگمان]سرانجام نویسنده پیشنهاداتی برای پایگاه های آموزشی جامعه، \"دوره ها\"، \"منابع انسانی\" و توسعه منابع آموزشی immateriality بیان کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سرانجام نویسنده پیشنهاداتی برای پایگاه های آموزشی جامعه، \"دوره ها\"، \"منابع انسانی\" و توسعه منابع آموزشی immateriality بیان کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید