immaculate

/ˌɪˈmækjuːlət//ɪˈmækjʊlət/

معنی: معصوم
معانی دیگر: پاک، منزه، اشو، بی لکه، بی عیب، بی کاستی، بی اشتباه، بی لغزش، بی آهو، بی آک، بی گناه، پاکدامن، پارسا

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: immaculately (adv.), immaculacy (n.), immaculateness (n.)
(1) تعریف: free from any dirt or stain; completely clean.
مترادف: clean, pristine, pure, speckless, spick-and-span, spotless, stainless
متضاد: dirty, filthy, grubby, sordid
مشابه: undefiled

- She scrubbed the dress and bleached it until it was immaculate.
[ترجمه گوگل] او لباس را تمیز کرد و آن را سفید کرد تا اینکه کاملاً تمیز شد
[ترجمه ترگمان] لباس را تمیز کرد و آن را پاک کرد تا تمیز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: free of any error or flaw.
مترادف: clean, consummate, flawless, impeccable, irreproachable, perfect, spotless, stainless
متضاد: damaged, imperfect
مشابه: correct, infallible, unimpeachable

- She created an immaculate copy of the text.
[ترجمه گوگل] او یک کپی بی نقص از متن ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان] او یک کپی بی عیب و نقص از متن ایجاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: free of any moral impurity; sinless.
مترادف: clean, flawless, guiltless, impeccable, incorrupt, innocent, perfect, pure, sinless, spotless, stainless, untainted
متضاد: defiled, tainted
مشابه: chaste, saintly, undefiled, unimpeachable, vestal, virginal, virtuous

- He prayed before a statue of the immaculate saint.
[ترجمه گوگل] او در برابر مجسمه قدیس پاک دعا کرد
[ترجمه ترگمان] در مقابل مجسمه حضرت مریم مقدس دعا می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. an immaculate heart
قلب پاک

2. his english is immaculate
انگلیسی او نقص ندارد.

3. the nurses' uniforms were immaculate
روپوش پرستاران تمیز و بی لکه بود.

4. The immaculate state of the garden bears testament to a lifetime's effort.
[ترجمه شیوا] موقعیت بی نظیر باغ، گواه یک عمر تلاش است.
|
[ترجمه گوگل]وضعیت بی عیب و نقص باغ گواهی بر تلاش یک عمر است
[ترجمه ترگمان]وضع تمیز و تمیز باغ، برای یک عمر در تلاش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The property is in immaculate condition.
[ترجمه گوگل]ملک در وضعیت عالی می باشد
[ترجمه ترگمان]این ملک در شرایط تمیزی قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Her front room was kept immaculate.
[ترجمه گوگل]اتاق جلویش تمیز نگه داشته شد
[ترجمه ترگمان]اتاق او معصوم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Her apartment was immaculate.
[ترجمه گوگل]آپارتمانش بی عیب و نقص بود
[ترجمه ترگمان]آپارتمانش معصوم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He gave an immaculate performance as the aging hero.
[ترجمه گوگل]او در نقش قهرمان سالخورده بازی بی‌نظیری ارائه کرد
[ترجمه ترگمان]او به عنوان قهرمان کهن سال یک عملکرد بی عیب و نقص به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. His sense of timing was immaculate.
[ترجمه گوگل]حس زمان‌بندی او بی‌نقص بود
[ترجمه ترگمان]حس زمان بندی او بی عیب و نقص بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. His immaculate garden was a reproach to all his less organized neighbours.
[ترجمه گوگل]باغ بی عیب و نقص او برای همه همسایگان کمتر سازماندهی شده او سرزنش بود
[ترجمه ترگمان]این باغ بی عیب و نقص همه همسایه ها را سرزنش می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The room has the immaculate, antiseptic air of a hospital laboratory.
[ترجمه گوگل]اتاق دارای هوای مطبوع و ضد عفونی کننده آزمایشگاه بیمارستان است
[ترجمه ترگمان]اتاق، هوای تمیز و ضد عفونی یک آزمایشگاه بیمارستان دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Her tears had dampened his immaculate waistcoat.
[ترجمه گوگل]اشک هایش جلیقه بی آلایشش را خیس کرده بود
[ترجمه ترگمان]اشک هایش waistcoat را خیس کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The following day, the feast of the immaculate conception, there was a closing ceremony in St Peter's Square.
[ترجمه گوگل]روز بعد، جشن لقاح مطهر، مراسم ختم در میدان سنت پیتر برگزار شد
[ترجمه ترگمان]فردای آن روز جشن در میدان سنت پیتر برگزار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. That wild sky and those immaculate rivers come flooding, literally, across the border.
[ترجمه گوگل]آن آسمان وحشی و آن رودخانه های بی آلایش به معنای واقعی کلمه در آن سوی مرز جاری می شوند
[ترجمه ترگمان]آن آسمان وحشی و آن رودخانه های بی عیب و نقص، به معنای واقعی کلمه، در سرتاسر مرز جاری می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Our house was immaculate, and Mother taught us to be polite and deferential to visitors.
[ترجمه گوگل]خانه ما بی عیب و نقص بود و مادر به ما یاد داد که مودب باشیم و نسبت به بازدیدکنندگان محترم باشیم
[ترجمه ترگمان]خانه ما معصوم بود و مادر به ما یاد داد که مودب و مودب باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

معصوم (صفت)
innocent, sinless, immaculate

انگلیسی به انگلیسی

• pure, without stain; free from fault; having one color (biology)
something that is immaculate is perfectly clean or tidy.
immaculate also means without any mistakes.

پیشنهاد کاربران

باغ: باصفا، خرم، سرسبز، بانشاط، خرم.
immaculate
در رابطه با آب ( یا مایعات ) " زلال " هم معنی میده.
پاک، منزه، بی عیب و نقص
معصوم، بی گناه
More children dead. Knoth says there is no sin in such infanticide. As all are soldiers in god s army. Martyrs fallen on the field in defiance of the Archfiend. All those babies with slit throats and charred flesh will be waiting ( ( immaculate ) ) fo us in paradise
...
[مشاهده متن کامل]

بچه های بیشتری کشته شدند. Knoth می گوید در چنین کودک کشی گناهی وجود ندارد. چرا که همه ی آن ها سربازانی در ارتش خداوند هستند. شهیدانی که به منظور مقابله و ایستادگی در برابر شیطان بزرگ بر روی زمین آمده اند. تمام آن کودکان با گلوهای بریده و گوشت ذغال شده کاملا بی عیب و نقص در بهشت منتظر ما هستند.

تمیز مثل دسته گل ( در مورد خانه )
۱. پاک. پاکیزه. تمیز ۲. بی عیب و نقص. بی خدشه. کامل. منزه
مثال:
They said, ‘immaculate are you’. We have no knowledge except what you have taught me.
آنها گفتند تو پاک و منزه هستی. ما هیچ علمی نداریم جز آنچه تو به ما آموخته ای.
...
[مشاهده متن کامل]

�قَالُوا سُبْحَانَکَ لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا�

معصومیت
بی آلایش ( رویای بی آلایش من ) Mine immaculate dream
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : immaculacy
✅️ صفت ( adjective ) : immaculate
✅️ قید ( adverb ) : immaculately
( در مورد لباس و خانه ) تمیز و مرتب
adjective
1 : perfectly clean
The house was always immaculate. [=spotless]
2 : having no flaw or error : perfect
She had an immaculate record of service
( That flow was immaculate ( Yas
Muthv, nasal cord
یکدست
تر و تمیز
هزاره:
1 - پاک، پاکیزه، تمیز
2 - بی نقص، بی عیب، بی غش
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس