imbibition

/ɪmbɪˈbɪʃən//ˌɪmbɪˈbɪʃən/

معنی: جذب، استنشاق، درک، اشباع
معانی دیگر: (جذب آب توسط برخی کلوئیدها مانند مواد چسبی تخم گیاه و متورم شدن آنها) در خیسی، در آغشتگی

جمله های نمونه

1. In seeds of most varieties imbibition of water takes place rapidly following planting.
[ترجمه گوگل]در بذرهای اکثر واریته ها، جذب آب به سرعت پس از کاشت صورت می گیرد
[ترجمه ترگمان]در دانه بیشتر انواع مختلف آب به سرعت در حال کاشت رخ می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Introduced colophony of tall water imbibition domestic and international production, market condition.
[ترجمه گوگل]کلفونی تولید داخلی و بین المللی مصرف آب بلند، شرایط بازار را معرفی کرد
[ترجمه ترگمان]شرایط بازار که به سادگی colophony، تولید داخلی، تولید داخلی و بین المللی را معرفی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The mathematical model of imbibition production was established. The pilot test of water injection was researched.
[ترجمه گوگل]مدل ریاضی تولید جذب ایجاد شد آزمایش آزمایشی تزریق آب مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]مدل ریاضی تولید imbibition ایجاد شد آزمایش آزمایشی تزریق آب مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Imbibition is thus displacement due only to capillary forces.
[ترجمه گوگل]بنابراین جذب تنها به دلیل نیروهای مویرگی جابجایی است
[ترجمه ترگمان]بنابراین تنها با توجه به نیروهای مویرگی، جابجایی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. During imbibition and germination, germination percentage and the content of soluble sugar in Chinese wampee seeds increased, the content of starch in seeds decreased.
[ترجمه گوگل]در طی جذب و جوانه زنی، درصد جوانه زنی و محتوای قند محلول در بذر وامپی چینی افزایش و محتوای نشاسته در بذر کاهش یافت
[ترجمه ترگمان]در طول imbibition و رویش، درصد رویش و مقدار قند محلول در دانه های wampee چینی افزایش یافت و مقدار نشاسته در دانه ها کاهش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The result is very closely to that by the normal imbibition method.
[ترجمه گوگل]نتیجه بسیار نزدیک به آن با استفاده از روش دمنوش معمولی است
[ترجمه ترگمان]نتیجه بسیار نزدیک به روش imbibition نرمال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Get conclusion is Mian ? base cloth density increases, glue quantity decreases on, water imbibition becomes poor.
[ترجمه گوگل]نتیجه بگیر میان؟ تراکم پارچه پایه افزایش می یابد، مقدار چسب کاهش می یابد، جذب آب ضعیف می شود
[ترجمه ترگمان]به این نتیجه رسیده ای که میان؟ دانسیته پارچه پایه افزایش می یابد، مقدار چسب کاهش می یابد، imbibition آب فقیر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Changes in desiccation tolerance of pea ( Pisum sativum) seeds during imbibition were studied in this paper.
[ترجمه گوگل]تغییرات تحمل به خشکی دانه های نخود (Pisum sativum) در طول جذب در این مقاله مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]تغییرات در تحمل desiccation دانه نخود فرنگی (Pisum sativum)در طول imbibition در این مقاله مورد مطالعه قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A new method is established to determine flow coefficient which can well describe the imbibition phenomenon due to the action of capillary force.
[ترجمه گوگل]روش جدیدی برای تعیین ضریب جریان ایجاد شده است که می تواند به خوبی پدیده جذب ناشی از عمل نیروی مویرگی را توصیف کند
[ترجمه ترگمان]یک روش جدید برای تعیین ضریب جریان ایجاد شده است که به خوبی می تواند پدیده imbibition را به علت اقدام نیروهای مویرگی، توصیف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A large proportion of up to 90% of the seeds of Codariocalyx motorius are hard seeds of varying degrees as revealed during the process of imbibition.
[ترجمه گوگل]بخش زیادی از تا 90 درصد از دانه های Codariocalyx motorius دانه های سخت با درجات مختلف هستند که در طی فرآیند جذب آشکار شد
[ترجمه ترگمان]نسبت بزرگی به ۹۰ % دانه های of motorius، دانه های سخت درجات متغیری هستند که در طول فرآیند of آشکار می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This paper describes a new way for uniform feed automatic control and follow - up imbibition during milling.
[ترجمه گوگل]این مقاله روش جدیدی را برای کنترل خودکار تغذیه یکنواخت و پیگیری جذب در طول آسیاب توصیف می کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله یک روش جدید برای کنترل خودکار تغذیه و پی گیری - در حین milling را توضیح می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جذب (اسم)
absorbency, absorption, attraction, sorption, suction, imbibition

استنشاق (اسم)
inspiration, imbibition, air, inhalation, aspiration

درک (اسم)
imbibition, apprehension, apperception, perception, realization, discernment, percept, uptake, gusto, percipience, sentience

اشباع (اسم)
imbibition, glut, satiation, suffusion, impregnation, saturation

تخصصی

[عمران و معماری] آبگیری

انگلیسی به انگلیسی

• drinking; absorption; taking in, receiving

پیشنهاد کاربران

کشاورزی: آبنوشی
مهندسی نفت: آشام
این لغت در مهندسی نفت، به کلمه �آشام� ترجمه می شود؛ آشام فرآیندی است که فاز ترکننده، فاز غیر ترکننده را جابجا و از محیط متخلخل خارج می کند
علوم بذر: آبنوشی

بپرس