imbedded

جمله های نمونه

1. Dellinger Web A fabric web imbedded into the midsole, which acts like a trampoline.
[ترجمه گوگل]Dellinger Web یک تار پارچه ای تعبیه شده در زیره میانی که مانند یک ترامپولین عمل می کند
[ترجمه ترگمان]وب سایت dellinger، به داخل the، که همانند یک ترامپولین عمل می کند، قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Would I have instead to till a box with plaster of Paris and imbed the bones, and her teeth as well?
[ترجمه گوگل]آیا به جای آن باید جعبه ای را با گچ از پاریس بکارم و استخوان ها و دندان های او را هم بکارم؟
[ترجمه ترگمان]آیا به جای آن بودم که یک تابوت با گچ پاریس و imbed و دندان هایش را از هم باز کنم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Its seamless curve swept across the canyon and imbedded itself in each side, a gigantic but somehow graceful intrusion.
[ترجمه گوگل]انحنای بدون درز آن در سراسر دره را فرا گرفت و در هر طرف خود را فرو برد، نفوذی عظیم اما به نوعی زیبا
[ترجمه ترگمان]خمیدگی سنگی آن در میان دره و در هر سو از هم جدا شده بود اما نوعی ورود زیبا و خوشایند به وجود آمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The experience at Aswan has many imbedded lessons which could aid planners of new projects.
[ترجمه گوگل]تجربه در اسوان درس های نهفته زیادی دارد که می تواند به برنامه ریزان پروژه های جدید کمک کند
[ترجمه ترگمان]تجربه در اسوان درس های زیادی دارد که می تواند به برنامه ریزان پروژه های جدید کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Thus the multiple functions imbedded in The Story of Doctor Dolittle are worth studying, which is also helpful to the teaching of this book and the creating of other children's literary works.
[ترجمه گوگل]بنابراین کارکردهای چندگانه گنجانده شده در داستان دکتر دولیتل ارزش مطالعه دارد، که برای آموزش این کتاب و خلق سایر آثار ادبی کودکان نیز مفید است
[ترجمه ترگمان]بنابراین، عملکردهای چندگانه در داستان دکتر Dolittle ارزش مطالعه دارد، که به آموزش این کتاب و ایجاد آثار ادبی دیگر نیز کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. PL is usually imbedded is a translator writing system.
[ترجمه گوگل]PL معمولاً یک سیستم نوشتن مترجم است
[ترجمه ترگمان]PL معمولا یک مترجم ماشینی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Wood, nails and other foreign materials were imbedded in the licorice.
[ترجمه گوگل]چوب، میخ و سایر مواد خارجی در شیرین بیان جاسازی شده بود
[ترجمه ترگمان]چوب، میخ و سایر مواد خارجی در شیرین بیان داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Backfire: The imbedded psionic effect targets the user instead of its intended target.
[ترجمه گوگل]نتیجه معکوس: اثر psionic تعبیه شده کاربر را به جای هدف مورد نظر خود هدف قرار می دهد
[ترجمه ترگمان]Backfire: اثر psionic به جای هدف مورد نظر، کاربر را هدف قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Controls how many cells are imbedded in the medium used by the Billow noise type.
[ترجمه گوگل]تعداد سلول های موجود در محیط مورد استفاده توسط نوع نویز Billow را کنترل می کند
[ترجمه ترگمان]کنترل این که چگونه بسیاری از سلول ها در محیط کشت شده توسط گروه نویز Billow استفاده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There are moments in life that are indelibly imbedded in your mind.
[ترجمه گوگل]لحظاتی در زندگی وجود دارد که به طور پاک نشدنی در ذهن شما نقش بسته است
[ترجمه ترگمان]لحظاتی در زندگی وجود دارد که در ذهن شما به کلی از هم جدا شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The chips imbedded in book and chair have only the smartness of ants.
[ترجمه گوگل]تراشه های تعبیه شده در کتاب و صندلی فقط هوشمندی مورچه ها را دارند
[ترجمه ترگمان]چیپ هایی که در کتاب و صندلی به کار برده می شوند، فقط اندازه مورچه را دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Each cell possesses a nucleus imbedded in protoplasm.
[ترجمه گوگل]هر سلول دارای یک هسته است که در پروتوپلاسم جاسازی شده است
[ترجمه ترگمان]هر سلول، یک هسته در protoplasm دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The strength and weakness of these two tpyes of thinking are deeply imbedded in the temporality and spatiality of historical facts.
[ترجمه گوگل]قوت و ضعف این دو نوع تفکر عمیقاً در زمانمندی و مکان بودن واقعیات تاریخی نهفته است
[ترجمه ترگمان]قدرت و ضعف این دو نوع تفکر عمیق، به طور عمیق در the و spatiality حقایق تاریخی قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It is improved from CRT 090. The special solid lubricant is imbedded into lozenge oil hole surface.
[ترجمه گوگل]این روغن از CRT 090 بهبود یافته است روان کننده جامد ویژه در سطح سوراخ روغن لوزی جاسازی شده است
[ترجمه ترگمان]آن از CRT ۰۹۰ بهبود می یابد The جامد ویژه در سطح بشکه نفت خام قرار داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Weak convergence of Markov jump processes is characterized by the convergence of their imbedded chains.
[ترجمه گوگل]همگرایی ضعیف فرآیندهای پرش مارکوف با همگرایی زنجیره های تعبیه شده آنها مشخص می شود
[ترجمه ترگمان]هم گرایی ضعیف فرآیندهای پرش مارکوف با هم گرایی زنجیره های imbedded مشخص می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] گیردار

انگلیسی به انگلیسی

• inserted, set firmly in place; tightly surrounded, enclosed (also embedded)

پیشنهاد کاربران

بپرس