1. Increased recruitment of women engineers will help correct the gender imbalance in the profession.
[ترجمه گوگل]افزایش استخدام مهندسان زن به اصلاح عدم تعادل جنسیتی در این حرفه کمک خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]افزایش استخدام مهندسان زن به اصلاح عدم تعادل جنسیتی در این حرفه کمک خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]افزایش استخدام مهندسان زن به اصلاح عدم تعادل جنسیتی در این حرفه کمک خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. An imbalance in certain chemicals leads to disturbances in the brain's function.
[ترجمه گوگل]عدم تعادل در برخی مواد شیمیایی منجر به اختلال در عملکرد مغز می شود
[ترجمه ترگمان]عدم تعادل در مواد شیمیایی خاص منجر به اختلالات در عملکرد مغز می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]عدم تعادل در مواد شیمیایی خاص منجر به اختلالات در عملکرد مغز می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The government must redress the imbalance in spending on black and white children.
[ترجمه گوگل]دولت باید عدم تعادل در هزینه های کودکان سیاه و سفید را جبران کند
[ترجمه ترگمان]دولت باید عدم تعادل در خرج کردن کودکان سیاه و سفید را جبران کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دولت باید عدم تعادل در خرج کردن کودکان سیاه و سفید را جبران کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The trade imbalance is likely to rise again in 1990. Hence a new set of policy actions will be required soon.
[ترجمه گوگل]عدم تعادل تجاری احتمالاً در سال 1990 مجدداً افزایش خواهد یافت بنابراین به زودی مجموعه جدیدی از اقدامات سیاسی مورد نیاز خواهد بود
[ترجمه ترگمان]عدم تعادل تجاری احتمالا دوباره در سال ۱۹۹۰ افزایش خواهد یافت از این رو مجموعه جدیدی از اقدامات سیاسی به زودی مورد نیاز خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]عدم تعادل تجاری احتمالا دوباره در سال ۱۹۹۰ افزایش خواهد یافت از این رو مجموعه جدیدی از اقدامات سیاسی به زودی مورد نیاز خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The current trade deficit indicates a serious imbalance between our import and export trade.
[ترجمه گوگل]کسری تجاری فعلی نشان دهنده عدم تعادل جدی بین تجارت واردات و صادرات ما است
[ترجمه ترگمان]کسری تجاری فعلی نشان دهنده عدم تعادل جدی بین واردات و تجارت صادراتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کسری تجاری فعلی نشان دهنده عدم تعادل جدی بین واردات و تجارت صادراتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Postnatal depression is usually due to hormonal imbalance.
[ترجمه گوگل]افسردگی پس از زایمان معمولاً به دلیل عدم تعادل هورمونی است
[ترجمه ترگمان]افسردگی روحی معمولا ناشی از عدم تعادل هورمونی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]افسردگی روحی معمولا ناشی از عدم تعادل هورمونی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Attempts are being made to redress the imbalance between our import and export figures.
[ترجمه گوگل]تلاش برای جبران عدم تعادل بین ارقام واردات و صادرات ما انجام می شود
[ترجمه ترگمان]تلاش هایی برای جبران عدم تعادل بین واردات و ارقام صادرات صورت گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تلاش هایی برای جبران عدم تعادل بین واردات و ارقام صادرات صورت گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Social imbalance worries him more than inequity of income.
[ترجمه گوگل]عدم تعادل اجتماعی او را بیشتر از نابرابری درآمد نگران می کند
[ترجمه ترگمان]عدم تعادل اجتماعی او را بیش از نابرابری درآمد نگران می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]عدم تعادل اجتماعی او را بیش از نابرابری درآمد نگران می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. There is huge economic imbalance between the two countries.
[ترجمه گوگل]عدم تعادل اقتصادی بزرگی بین دو کشور وجود دارد
[ترجمه ترگمان]عدم تعادل اقتصادی عظیمی بین دو کشور وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]عدم تعادل اقتصادی عظیمی بین دو کشور وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The illness is triggered by a chemical imbalance in the brain.
[ترجمه گوگل]این بیماری در اثر عدم تعادل شیمیایی در مغز ایجاد می شود
[ترجمه ترگمان]این بیماری با یک عدم تعادل شیمیایی در مغز بوجود می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این بیماری با یک عدم تعادل شیمیایی در مغز بوجود می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Many pupils follow an imbalanced curriculum.
[ترجمه گوگل]بسیاری از دانش آموزان از برنامه درسی نامتعادل پیروی می کنند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از دانش آموزان یک برنامه آموزشی نامتعادل را دنبال می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بسیاری از دانش آموزان یک برنامه آموزشی نامتعادل را دنبال می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Most came to realize that leading such an imbalanced life led to dire consequences.
[ترجمه گوگل]بیشتر آنها متوجه شدند که داشتن چنین زندگی نامتعادلی منجر به عواقب وخیم می شود
[ترجمه ترگمان]اغلب آن ها به این نتیجه رسیدند که رهبری چنین زندگی نامتعادل منجر به عواقب وخیمی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اغلب آن ها به این نتیجه رسیدند که رهبری چنین زندگی نامتعادل منجر به عواقب وخیمی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. There is as noted above a real risk that the process will aggravate further the degree of imbalance that presently exists.
[ترجمه گوگل]همانطور که در بالا ذکر شد یک خطر واقعی وجود دارد که این فرآیند درجه عدم تعادل موجود را بیشتر تشدید کند
[ترجمه ترگمان]همانطور که در بالا اشاره شد، این فرآیند، درجه عدم تعادل را که در حال حاضر وجود دارد، وخیم تر خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]همانطور که در بالا اشاره شد، این فرآیند، درجه عدم تعادل را که در حال حاضر وجود دارد، وخیم تر خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Indeed, it is arguable that the different speeds of financial liberalisation are a prime cause of world trade and savings imbalances.
[ترجمه گوگل]در واقع، می توان بحث کرد که سرعت های متفاوت آزادسازی مالی دلیل اصلی عدم تعادل تجارت جهانی و پس انداز است
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، میتوان ادعا کرد که سرعت متفاوت آزادسازی مالی دلیل اصلی عدم تعادل تجارت جهانی و عدم تعادل پس انداز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، میتوان ادعا کرد که سرعت متفاوت آزادسازی مالی دلیل اصلی عدم تعادل تجارت جهانی و عدم تعادل پس انداز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید