imagined

جمله های نمونه

1. i imagined i was running in the street naked
خیال کردم دارم لخت در خیابان می دوم !

2. i would have never imagined that she would become a doctor
هرگز گمان نمی کردم که او دکتر بشود.

3. It is just as I imagined.
[ترجمه گوگل]درست همان طور است که تصور می کردم
[ترجمه ترگمان]درست همان طور که تصور می کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I had imagined her to be older than that.
[ترجمه MSG] من تصور می کردم که آن بزرگتر از آن بود
|
[ترجمه گوگل]من او را بزرگتر از آن تصور کرده بودم
[ترجمه ترگمان]تصور کرده بودم که او بزرگ تر از آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She imagined walking into the office and handing in her resignation.
[ترجمه گوگل]او تصور می کرد وارد دفتر می شود و استعفای خود را تحویل می دهد
[ترجمه ترگمان]او تصور کرد که به دفتر می رود و استعفای او را تقدیم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It's time to start living the life you've imagined.
[ترجمه گوگل]وقت آن است که زندگی را که تصور می کردید شروع کنید
[ترجمه ترگمان]وقتش است که زندگی را شروع کنیم که شما تصورش را کرده اید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She had never for one moment imagined that it could happen to her.
[ترجمه گوگل]او هرگز برای یک لحظه تصور نمی کرد که ممکن است برای او اتفاق بیفتد
[ترجمه ترگمان]هرگز یک لحظه فکر نکرده بود که ممکن است این اتفاق برای او بیفتد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In real life he wasn't how she had imagined him at all.
[ترجمه گوگل]در زندگی واقعی او اصلاً آنطور که او تصور می کرد نبود
[ترجمه ترگمان]در زندگی واقعی او نبود که او را اصلا تصور کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She had imagined that the doctor would be male.
[ترجمه گوگل]او تصور می کرد که دکتر مرد باشد
[ترجمه ترگمان]او تصور کرده بود که پزشک مرد خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Would you ever have imagined him/his becoming a politician?
[ترجمه گوگل]آیا هرگز تصور می کردید که او یک سیاستمدار شود؟
[ترجمه ترگمان]آیا هرگز تصورش را می کردید که او یک سیاست مدار شود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I fondly imagined that you cared.
[ترجمه گوگل]من با عشق تصور می کردم که شما اهمیت می دهید
[ترجمه ترگمان]با علاقه به این فکر کردم که تو اهمیت میدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She wasn't the sophisticate that Jack had imagined her to be.
[ترجمه گوگل]او آن آدم پیچیده ای نبود که جک او را تصور می کرد
[ترجمه ترگمان]او همانی نبود که جک تصورش را کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I realised that I must have imagined the whole thing.
[ترجمه گوگل]متوجه شدم که باید همه چیز را تصور کرده باشم
[ترجمه ترگمان]فهمیدم که باید همه چیز را تصور کرده باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I had naively imagined that he was in love with me.
[ترجمه گوگل]ساده لوحانه تصور کرده بودم که او عاشق من است
[ترجمه ترگمان]من به سادگی تصور می کردم که او عاشق من است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• created in the mind, visualized, conjured up; fancied, unreal

پیشنهاد کاربران

خیالی، تخیلی، غیرواقعی
متصور، قابل تصور، پنداشتنی، مفروض، پنداشته، انگاشته، ممکن
best story to be imagined
بهترین داستان متصور/ممکن
فکر کردن، باور کردن یا خیال پردازی:
He imagined the house was haunted
او تصور کرد خانه خالی از سکنه است.
ایجاد یا داشتن تصویر ذهنی یا تصوری از چیزی:
question word ]Can you imagine how it feels to be blind?
...
[مشاهده متن کامل]

آیا می توانید تصور کنید که کور بودن چه احساسی دارد ؟
فکر کردن به اینکه چیزی وجود دارد یا ، واقعی است ، اگرچه در واقع حقیقی یا واقعی نیست:
I've never heard her criticize you - I think you imagine it.
من هرگز نشنیده ام که او از شما انتقاد کند - فکر می کنم شما این طور تصور کردید.

فرضی، مفروض
فرض کردن
خیال کردن
فکر کردن
گمان کردن
واهی، موهوم، وهمی، فرضی، تخیلی، خیال پردازانه، تصوری، ذهنی، غیرواقعی
خیالی ( adj ) دوستان توجه کنن که این ( adj ) نه ( noun ) چون نوشتن خیال یا رویا که اشتباهه

بپرس