imagery

/ˈɪmədʒri//ˈɪmɪdʒəri/

معنی: شبیه سازی، تصورات، صنایع بدیعی، تشبیه ادبی، مجسمه سازی، شکل و مجسمه
معانی دیگر: (ادبیات) استعاره، مجاز، (نادر) تصویر، فرتور، تمثال، تندیس، مجسمه، پیکره، نگارسازی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: imageries
(1) تعریف: images, esp. figurative ones, in art or writing.

- The vivid imagery in the text brings the wartime setting of the novel to life.
[ترجمه گوگل] تصاویر زنده در متن، فضای زمان جنگ رمان را زنده می کند
[ترجمه ترگمان] تصویر زنده در متن زمان جنگ را برای زندگی به ارمغان می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: visual representation, as by paintings or sculpture.

(3) تعریف: mental pictures collectively.

جمله های نمونه

1. eidetic imagery
تصاویر روشن ذهنی

2. poetic imagery
استعاره های شعری

3. iterative poetic imagery
استعاره های مکرر شاعرانه

4. Music, mime and strong visual imagery play a strong part in the productions.
[ترجمه گوگل]موسیقی، میم و تصاویر بصری قوی نقش مهمی در تولید دارد
[ترجمه ترگمان]موسیقی، بازی تقلیدی و تصویری قوی، نقش مهمی در تولیدات بازی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The poetry was bespangled with vivid imagery.
[ترجمه گوگل]شعر مملو از تصاویر زنده بود
[ترجمه ترگمان]شعر با تصاویر زنده bespangled شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He argued that Shakespeare's plays were patterns of imagery.
[ترجمه گوگل]او استدلال می کرد که نمایشنامه های شکسپیر الگوهای تصویرسازی هستند
[ترجمه ترگمان]او استدلال می کرد که نمایشنامه های شکسپیر الگوهای تصویری هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The imagery in the poem is mostly to do with death.
[ترجمه گوگل]تصویرسازی در شعر بیشتر مربوط به مرگ است
[ترجمه ترگمان]تصویر این شعر اغلب مربوط به مرگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Their dreams commonly involved complex stories with visual imagery .
[ترجمه گوگل]رویاهای آنها معمولاً شامل داستان های پیچیده با تصاویر بصری بود
[ترجمه ترگمان]رویاهای آن ها عموما شامل داستان های پیچیده ای با تصاویر بصری بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. More importantly, this imagery affects the demeanour of these macho men when dealing with the public.
[ترجمه گوگل]مهمتر از آن، این تصویرسازی روی رفتار این مردان ماچو هنگام برخورد با مردم تأثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]از همه مهم تر، این تصویر بر رفتار این مردان macho هنگام برخورد با مردم تاثیر می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The Neo-Dadaists turned to the mass-produced imagery and disposable goods of the consumer society.
[ترجمه گوگل]نئو دادائیست ها به تصاویر تولید انبوه و کالاهای یکبار مصرف جامعه مصرفی روی آوردند
[ترجمه ترگمان]Dadaists جدید به تصاویر تولید شده و کالاهای مصرفی جامعه مصرفی تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Extreme simplicity of vocabulary, economy of imagery, regularity of form, and a deservedly famous poem.
[ترجمه گوگل]سادگی افراطی واژگان، صرفه جویی در تصویرسازی، نظم فرم، و شعری که شایسته آن است
[ترجمه ترگمان]سادگی بیش از حد دایره لغات، اقتصاد تصویر، نظم فرم، و یک شعر بسیار معروف
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Even the imagery they use is that of natural catastrophe.
[ترجمه گوگل]حتی تصویری که آنها استفاده می کنند تصویری از فاجعه طبیعی است
[ترجمه ترگمان]حتی تصویری که آن ها از آن استفاده می کنند، موضوع فاجعه طبیعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Imagery of the Lake District has been used to analyse the lineament pattern of the region.
[ترجمه گوگل]برای تحلیل الگوی خطی منطقه از تصاویر ناحیه دریاچه استفاده شده است
[ترجمه ترگمان]Imagery از ناحیه دریاچه برای تجزیه و تحلیل الگوی lineament منطقه مورد استفاده قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Similar affinities with mass-media imagery can be sensed in many other works.
[ترجمه گوگل]در بسیاری از آثار دیگر نیز می توان قرابت های مشابهی را با تصاویر رسانه های جمعی حس کرد
[ترجمه ترگمان]وابستگی های مشابهی با تصاویر رسانه های گروهی را می توان در بسیاری از کاره ای دیگر حس کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. This imagery is being used in the preparation of a hydrogeological map of the region.
[ترجمه گوگل]این تصویر در تهیه نقشه هیدروژئولوژیکی منطقه مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]این تصویر در آماده سازی نقشه hydrogeological منطقه مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شبیه سازی (اسم)
simulation, computer simulation, imagery, dramaturgy

تصورات (اسم)
imagery

صنایع بدیعی (اسم)
imagery

تشبیه ادبی (اسم)
imagery

مجسمه سازی (اسم)
sculpture, imagery, statuary, sculpturing

شکل و مجسمه (اسم)
imagery

تخصصی

[سینما] تشبیه - تصویرپردازی
[زمین شناسی] صنایع بدیعی، تشبیه ادبی ،محصولات نهایی ابزارهای تصویرسازی.
[خاک شناسی] تصویر

انگلیسی به انگلیسی

• visual images, pictorial representations; imaginary images, images created in the mind
imagery is the mental pictures or ideas created by poetic language, art, or music.

پیشنهاد کاربران

تصویرسازی ذهنی
تصویر سازی،
تصویرسازی زبانی است که با استفاده از تصاویر و یا کلمات برای ایجاد تصویری در ذهن خواننده یا بیننده از طریق حواس ( شنوایی، بینایی، بویایی، چشایی، لامسه ) ایجاد می شود.
فضای تصویری
در متون ادبی
تصویرسازی و استعاره
تصویرسازی ذهنی
در متون روانشناسی و مشاوره این کلمه �تصویرسازی ذهنی� ترجمه می شود. یکی از رایج ترین فنونی است که تقریبا همه ی روانشناسان و مشاوران در اتاق درمان از آن بهره می گیرند.
imagery ( مهندسی نقشه‏برداری )
واژه مصوب: تصویرسازی
تعریف: فرایند ساخت تصویر
فرضی
[ادبیات فارسی] صورخیال
تخیلی
گمانه
As the author points out, Picasso borrowed imagery from African art
Image انگاره
Imagery انگاره سازی
Imagination انگارش
روانشناسی : تصویر سازی ذهنی
تصویر سازی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس