صفت ( adjective )
مشتقات: illustriously (adv.), illustriousness (n.)
مشتقات: illustriously (adv.), illustriousness (n.)
• : تعریف: highly renowned; celebrated; glorious.
• مترادف: acclaimed, celebrated, distinguished, eminent, esteemed, famous, glorious, honored, notable, prominent, renowned, venerated
• متضاد: infamous
• مشابه: conspicuous, exalted, grand, great, noted, respected, touted, well-known
• مترادف: acclaimed, celebrated, distinguished, eminent, esteemed, famous, glorious, honored, notable, prominent, renowned, venerated
• متضاد: infamous
• مشابه: conspicuous, exalted, grand, great, noted, respected, touted, well-known
- He didn't dare follow in the footsteps of his illustrious father, as he was sure he would never measure up.
[ترجمه گوگل] او جرأت نداشت پا جای پای پدر برجستهاش بگذارد، زیرا مطمئن بود هرگز نمیتواند آن را اندازه بگیرد
[ترجمه ترگمان] او جرات نکرد با صدای بلند پدرش را ببیند، چون مطمئن بود که هیچ وقت پیمانه را اندازه نخواهد گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] او جرات نکرد با صدای بلند پدرش را ببیند، چون مطمئن بود که هیچ وقت پیمانه را اندازه نخواهد گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Her illustrious career as a judge is detailed in her biography.
[ترجمه گوگل] فعالیت درخشان او به عنوان قاضی در بیوگرافی او به تفصیل آمده است
[ترجمه ترگمان] زندگی مهم او به عنوان یک قاضی در زندگینامه او دقیق و دقیق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] زندگی مهم او به عنوان یک قاضی در زندگینامه او دقیق و دقیق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید