illusive

/ˌɪˈluːsɪv//ɪˈluːsɪv/

معنی: وهمی، گمراه کننده، غیر واقعی، مشتبهسازنده
معانی دیگر: رجوع شود به: illusory، illusory گمراه کننده

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: illusively (adv.), illusiveness (n.)
• : تعریف: of, pertaining to, or like an illusion; illusory.
مشابه: deceptive

جمله های نمونه

1. Atheism is against God-based religion which is illusive, mysterious and dogmatic, and which has convinced people to believe in something that is imaginative, incomprehensive and inconceivable. Dr T. P. Chia
[ترجمه گوگل]الحاد بر ضد دین خدامحور است که توهمی، اسرارآمیز و جزمی است و مردم را متقاعد می کند که به چیزی تخیلی، غیرقابل درک و غیرقابل تصور ایمان بیاورند دکتر تی پی چیا
[ترجمه ترگمان]الحاد در برابر دین مبتنی بر خدا است که موهوم، مرموز و متعصبانه است، و مردم را متقاعد کرده است که به چیزی اعتقاد داشته باشند که دارای قوه تخیلی، غیرقابل تصور و غیرقابل تصور است دکتر تی پی چیا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Illusive Man : And it's up to us to stop them.
[ترجمه گوگل]مرد توهم: و این به ما بستگی دارد که جلوی آنها را بگیریم
[ترجمه ترگمان]و به ما بستگی داره که جلوشون رو بگیریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. People will find themselves in a mysterious and illusive universe while walking in.
[ترجمه گوگل]مردم در حین قدم زدن خود را در یک جهان مرموز و توهم خواهند یافت
[ترجمه ترگمان]مردم در یک عالم مرموز و گیج کننده در حالی که در حال قدم زدن در آن هستند، خود را می یابند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. From which we find: First, illusive statement exists in quantitative information and qualitative information in annals.
[ترجمه گوگل]که از آن در می یابیم: اولاً، گزاره واهی در اطلاعات کمی و اطلاعات کیفی در سالنامه ها وجود دارد
[ترجمه ترگمان]از این رو ما می یابیم: نخست، عبارت غیرواقعی در اطلاعات کمی و اطلاعات کیفی در تاریخ وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A sees a teacher nod greatly say: " Illusive. "
[ترجمه گوگل]A می بیند که معلم سرش را به شدت تکان می دهد و می گوید: "توهم"
[ترجمه ترگمان]یکی از معلم ها به شدت سرش را تکان می دهد و می گوید: \"illusive\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Now and then make me gutty and illusive, we are the children that orphanage treats person adopt, want with destiny make a stand against but so faint however.
[ترجمه گوگل]گاه و بی گاه مرا بداخلاق و توهم کن، ما کودکانی هستیم که یتیم خانه با آنها رفتار می کند، کسی که با سرنوشت می خواهد در برابر آنها موضع بگیرد، اما بسیار ضعیف است
[ترجمه ترگمان]حالا و بعد مرا گیج و سردرگم می کند، ما بچه هایی هستیم که یتیم خانه را می پذیرند، می خواهند با تقدیر بایستند، اما با این حال بسیار ضعیف
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. As Mark Darcy, Firth played an illusive dreamboat named after his own television triumph as Austen's hero; Grant's portrayal of the caddish Daniel Cleaver was an amused nod at his own popular persona.
[ترجمه گوگل]در نقش مارک دارسی، فرث در نقش یک قایق رویایی توهم‌آمیز به نام قهرمان آستن از پیروزی تلویزیونی خود نامگذاری شد تصویری که گرانت از دنیل کلیور کادویی به نمایش می‌گذارد، نشانه‌ای سرگرم‌کننده برای شخصیت محبوب خودش بود
[ترجمه ترگمان]در نقش مارک دار سی، فرث نوعی توهم غیرواقعی به نام قهرمان خودش را بازی کرد؛ نقش گرانت در بازی caddish دنیل Cleaver با شخصیت محبوب خود او را شگفت زده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The reason that happiness can seem illusive is because it is a bi-product of serving others.
[ترجمه گوگل]دلیل اینکه شادی می تواند توهم به نظر برسد این است که دو محصول خدمت به دیگران است
[ترجمه ترگمان]دلیل این که شادی می تواند گیج کننده به نظر برسد، این است که این یک محصول ثانوی برای خدمت به دیگران است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Getting rich is sometimes an illusive goal.
[ترجمه گوگل]ثروتمند شدن گاهی اوقات یک هدف واهی است
[ترجمه ترگمان]ثروتمند شدن گاهی یک هدف فریبنده محسوب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We refuse to partake in the production of illusive advertisements.
[ترجمه گوگل]ما از مشارکت در تولید تبلیغات واهی خودداری می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما از شرکت در تولید تبلیغات غیرواقعی خودداری می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I don't wanna hear too much illusive words.
[ترجمه گوگل]من نمی خواهم کلمات توهمی زیادی بشنوم
[ترجمه ترگمان]نمی خواهم این کلمات گمراه کننده را بشنوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Social morality is illusive and difficult to define.
[ترجمه گوگل]اخلاق اجتماعی توهمی است و تعریف آن دشوار است
[ترجمه ترگمان]تعریف اخلاق اجتماعی گیج کننده و دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Only in this way, can the free riding and the illusive demand curve resulted from it be avoided effectively, and the problem of Public Finance's unsteady basis can get a thorough solution.
[ترجمه گوگل]تنها از این طریق می توان از سواری آزاد و منحنی تقاضای توهم ناشی از آن به طور موثر جلوگیری کرد و مشکل پایه ناپایدار مالیه عمومی را می توان راه حل کاملی دریافت کرد
[ترجمه ترگمان]تنها به این طریق، می توان حرکت آزاد و منحنی تقاضای فریبنده ناشی از آن را به طور موثر اجتناب کرد، و مشکل پایه ناپایدار دارایی عمومی می تواند یک راه حل جامع بدست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. For this reason, during the delivery and the exercise period, the training and practise on the illusive action should need more concern by both the trainer and the trainee.
[ترجمه گوگل]به همین دلیل، در طول زایمان و دوره تمرین، آموزش و تمرین بر روی عمل توهم باید توجه بیشتری را هم از سوی مربی و هم توسط کارآموز داشته باشد
[ترجمه ترگمان]به همین دلیل، در زمان تحویل و دوره تمرین، آموزش و تمرین در عمل غیر واقعی باید بیشتر توسط مربی و هم به عنوان کارآموز مورد توجه قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

وهمی (صفت)
imaginary, unrealistic, unreal, bizarre, gothic, illusory, uncanny, illusive, ideational, vagarious

گمراه کننده (صفت)
sinuous, delusive, deceptive, illusory, seductive, sinister, illusive, delusory, screwy

غیر واقعی (صفت)
unrealistic, unreal, insubstantial, illusory, illusive, untrue

مشتبه سازنده (صفت)
illusory, illusive

انگلیسی به انگلیسی

• deceptive, misleading, false, unreal; illusory, elusive, hard to grasp

پیشنهاد کاربران

بپرس