illusionary

جمله های نمونه

1. Otherwise, how can one explain why a man who could have nymphs, Bentleys, yachts, and everything money can buy opts for the "illusionary" – to paraphrase Marx – rewards of the hereafter?
[ترجمه گوگل]در غیر این صورت، چگونه می‌توان توضیح داد که چرا مردی که می‌توانست پوره، بنتلی، قایق‌های تفریحی و هر چیزی که با پول می‌تواند بخرد، پاداش‌های «توهم‌آمیز» - به تعبیر مارکس - را انتخاب می‌کند؟
[ترجمه ترگمان]در غیر این صورت، چگونه می توان توضیح داد که چرا مردی که می تواند nymphs، Bentleys، قایق بادبانی را داشته باشد، و هر چیزی که پول می تواند بخرد، \"illusionary\" را برای تفسیر آثار مارکس در آینده انتخاب می کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Doubt is the illusionary wall in your mind that limits the endless power of God.
[ترجمه گوگل]شک دیوار توهمی در ذهن شماست که قدرت بی پایان خدا را محدود می کند
[ترجمه ترگمان]شک دیوار فریبنده در ذهن شماست که قدرت بی پایان خداوند را محدود می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Other illusionary effects have been accounted for in the geometry of the tomb and the tall minarets.
[ترجمه گوگل]در هندسه مقبره و مناره‌های بلند اثرات وهم‌آمیزی دیگری نیز ذکر شده است
[ترجمه ترگمان]تاثیرات غیر واقعی دیگری نیز در هندسه مقبره و مناره های بلندی ایجاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. As several Tang stories show, foxes created illusionary visions for those they possessed, and the victims would go mad, talk nonsense, and laugh and wail uncontrollably.
[ترجمه گوگل]همانطور که چندین داستان تانگ نشان می‌دهد، روباه‌ها برای کسانی که در اختیار داشتند، رویاهای توهمی ایجاد می‌کردند و قربانیان دیوانه می‌شدند، حرف‌های بیهوده می‌گفتند و می‌خندیدند و ناله می‌کردند
[ترجمه ترگمان]همانطور که چندین داستان تانگ نشان می دهند، روباه ها رویای تخیلی برای کسانی بوجود می آورند که صاحب آن شده اند، و قربانیان دیوانه می شوند، حرف مفت می زنند، می خندند و بی اختیار گریه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In summary, space and time are varying and illusionary phenomena.
[ترجمه گوگل]به طور خلاصه، فضا و زمان پدیده‌های متغیّر و توهم‌آمیزی هستند
[ترجمه ترگمان]به طور خلاصه، فضا و زمان پدیده های متفاوت و تخیلی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Time and probability are a beautiful illusionary paradox. . . .
[ترجمه گوگل]زمان و احتمال یک پارادوکس توهمی زیبا هستند
[ترجمه ترگمان]زمان و احتمال یک پارادوکس تخیلی زیبا هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It's a form of carbohydrate that offers illusionary energy, only to cause a downhill slump once the initial burst has been worn off.
[ترجمه گوگل]این نوعی کربوهیدرات است که انرژی موهومی را ارائه می‌کند، فقط پس از از بین رفتن انفجار اولیه، باعث سقوط در سراشیبی می‌شود
[ترجمه ترگمان]این شکلی از کربوهیدرات است که انرژی فریبنده را عرضه می کند، تنها زمانی که انفجار اولیه از بین برود، باعث کاهش افت فشار می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Ethereal Chains: LeBlanc flings illusionary chains towards a target location.
[ترجمه گوگل]زنجیر اثیری: LeBlanc زنجیرهای توهم را به سمت یک مکان هدف پرت می کند
[ترجمه ترگمان]زنجیر به زنجیر: leblanc که زنجیره ای خود را به مکان هدف پرتاب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The audience can establish a illusionary world in an audio-visual perception experience.
[ترجمه گوگل]مخاطب می تواند در یک تجربه ادراک سمعی و بصری دنیایی توهم ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]حضار می توانند دنیای تخیلی را در یک تجربه درک سمعی و بصری ایجاد کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The ideographic abstractness brings about the illusionary artistic world in novels.
[ترجمه گوگل]انتزاع ایدئوگرافیک، دنیای هنری توهمی را در رمان ها به وجود می آورد
[ترجمه ترگمان]The abstractness دنیای هنری تخیلی را در رمان به ارمغان می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. One of our greatest illusionary sources of power is in what we call "authority".
[ترجمه گوگل]یکی از بزرگترین منابع توهمی قدرت ما چیزی است که ما آن را "اقتدار" می نامیم
[ترجمه ترگمان]یکی از بزرگ ترین منابع illusionary قدرت در چیزی است که ما آن را \"اقتدار\" می نامیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I often find myself in a mood that everything is illusionary to me.
[ترجمه گوگل]من اغلب در این حالت احساس می کنم که همه چیز برایم توهم است
[ترجمه ترگمان]اغلب خودم را در وضعی می بینم که همه چیز به من مربوط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This DVD is a must to anyone wishing to learn more about combining illusionary mime with magic.
[ترجمه گوگل]این دی وی دی برای هرکسی که مایل به یادگیری بیشتر در مورد ترکیب میم وهمی با جادو است، ضروری است
[ترجمه ترگمان]این دی وی دی باید هر کسی که بخواهد درباره ترکیب illusionary با جادو یاد بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• misleading, deceptive, illusory; of or pertaining to illusions

پیشنهاد کاربران

توهم آمیز ، گمراه کننده
illusionary: خیال
illusionary depth: عمق خیالی
illusion of depth: تصور عمق
توهم زا، خیالی
گمراه کننده

بپرس