illume

/ɪˈluːm//ɪˈluːm/

معنی: روشن کردن، روشنفکر ساختن
معانی دیگر: (شعر قدیم) روشن کردن، نورانی کردن، منور کردن

جمله های نمونه

1. Adopt scientific illume design, use innovation of efficient, safe, high grade product of lighting electric equipment to give a comfortable, economy, good illume environment.
[ترجمه گوگل]طراحی علمی illume را اتخاذ کنید، از نوآوری محصول کارآمد، ایمن و درجه بالا از تجهیزات الکتریکی روشنایی استفاده کنید تا محیطی راحت، اقتصادی و خوب ایجاد کنید
[ترجمه ترگمان]یک طراحی علمی illume را به کار بگیرید، از نوآوری در تولید تجهیزات برقی کارآمد، ایمن، و رده بالای تجهیزات برقی برای ایجاد یک محیط راحت، اقتصادی، و فضای مناسب استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Use indoor illume for a long time, virtually disturbed the ancestor dials good biological clock for people, as a result changed the physiology pattern with inherent human body.
[ترجمه گوگل]استفاده از illume برای مدت طولانی، عملاً ساعت بیولوژیکی خوب را برای افراد شماره گیری اجداد مختل کرد، در نتیجه الگوی فیزیولوژی را با بدن ذاتی انسان تغییر داد
[ترجمه ترگمان]استفاده از illume داخلی برای مدتی طولانی، عملا باعث شد که جد مشترک برای افراد ساعت زیستی خوبی داشته باشد، در نتیجه الگوی فیزیولوژی بدن انسان را تغییر داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. So the illume of bedroom lamplight should consider to do design illume by different functional requirement.
[ترجمه گوگل]بنابراین نور لامپ اتاق خواب باید در نظر گرفته شود تا نور طراحی را با نیازهای عملکردی مختلف انجام دهد
[ترجمه ترگمان]بنابراین، نور چراغ اتاق خواب باید در نظر گرفته شود که طراحی طراحی را با نیازمندی های کاربردی مختلف انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Good daylighting and illume are to raise appetitive main factor. Of large area south brought good daylighting for have dinner area to be born balcony.
[ترجمه گوگل]نور و روشنایی خوب روز عامل اصلی افزایش اشتها هستند از منطقه بزرگ جنوب، نور روز خوبی را برای صرف شام برای بالکن به ارمغان آورد
[ترجمه ترگمان]daylighting و illume خوب هستند که عامل اصلی appetitive را افزایش دهند از ناحیه بزرگ جنوب daylighting خوبی برای داشتن منطقه شام برای ورود به بالکن به ارمغان آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Desk lamp, regard the illume of the sitting room as one of illuminant, besides have illume function beyond, one designs distinctive desk lamp, it is an artwork of rare of deck sitting room more.
[ترجمه گوگل]چراغ رومیزی، نور اتاق نشیمن را به عنوان یکی از نورپردازی ها در نظر بگیرید، علاوه بر این که عملکرد نوری فراتر از آن را دارد، یک چراغ رومیزی متمایز طراحی می کند، این یک اثر هنری از اتاق نشیمن عرشه کمیاب است
[ترجمه ترگمان]چراغ میز، توجه به illume اتاق نشیمن به عنوان یکی از illuminant، علاوه بر این که دارای تابع illume فراتر از یک چراغ پشت میز تحریر است، یک کار هنری در اتاق نشیمن بسیار نادر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Product of China peaceful illume gains the support that got broad client and favour with best quality, steady performance, rich design.
[ترجمه گوگل]محصول illume صلح آمیز چین با بهترین کیفیت، عملکرد ثابت و طراحی غنی، پشتیبانی گسترده ای را به دست می آورد
[ترجمه ترگمان]محصول of صلح آمیز چین پشتیبانی را کسب می کند و دارای بهترین عملکرد، عملکرد ثابت، طراحی غنی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It is partition with lamplight, it is support illume appliance, perhaps use different illuminance, different light source, will break up dimensional design.
[ترجمه گوگل]این پارتیشن با چراغ لامپ است، از دستگاه illume پشتیبانی می کند، شاید از روشنایی مختلف، منبع نور مختلف استفاده کنید، طراحی ابعادی را از بین می برد
[ترجمه ترگمان]این دستگاه با نور لامپ وصل است، از دستگاه illume پشتیبانی می کند، شاید استفاده از illuminance متفاوت، یک منبع نور مختلف، طراحی بعدی را درهم می شکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Use ornamental illume is relatively the choice of beautiful.
[ترجمه گوگل]استفاده از ایلوم زینتی نسبتاً انتخاب زیبایی است
[ترجمه ترگمان]استفاده از illume زینتی نسبتا انتخاب زیبایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Semiconductor illume, pass nitride namely base glow diode light source of LED production lighting.
[ترجمه گوگل]نور نیمه هادی، پاس نیترید یعنی منبع نور دیود درخشش پایه روشنایی تولید LED
[ترجمه ترگمان]Semiconductor illume، nitride pass به نام منبع نور base برق diode نور تولید LED است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Illume can be installed enclosed the moistureproof light that has ground glass.
[ترجمه گوگل]Illume را می توان در محفظه چراغ ضد رطوبت که دارای شیشه زمین است نصب کرد
[ترجمه ترگمان]Illume را می توان بر روی چراغ moistureproof نصب کرد که دارای شیشه پایه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Marine kingliness is believed, illume foreground of future will be more exciting.
[ترجمه گوگل]اعتقاد بر این است که پادشاهی دریایی، پیش زمینه آینده هیجان انگیزتر خواهد بود
[ترجمه ترگمان]kingliness دریایی معتقد است، پیش زمینه آینده هیجان انگیزتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Scientific and reasonable toilet illume design should be comprised by two parts, it is facial ministry liquidates a share, it is part of clean body space.
[ترجمه گوگل]طراحی علمی و معقول ایلوم توالت باید از دو قسمت تشکیل شده باشد، این است که وزارت صورت یک سهم را نقد می کند، بخشی از فضای تمیز بدن است
[ترجمه ترگمان]طراحی وسایل آرایش و آرایش مناسب باید از دو بخش تشکیل شود، این است که وزارت صورت سهم خود را از دست می دهد، و بخشی از فضای بدن تمیز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Product of LED science and technology involves landscape illume, monitor to wait.
[ترجمه گوگل]محصول علم و فناوری LED شامل نور منظره، مانیتور برای صبر کردن است
[ترجمه ترگمان]محصولات علم و تکنولوژی LED شامل چشم انداز (چشم انداز)، نظارت بر صبر و انتظار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It can illume students' thinking and improve the quality of calisthenics, and has the significant effects on the development of esthetic judgment.
[ترجمه گوگل]می تواند تفکر دانش آموزان را روشن کند و کیفیت کالیستنیک را بهبود بخشد و تأثیرات قابل توجهی در توسعه قضاوت زیبایی شناختی دارد
[ترجمه ترگمان]این روش می تواند به دانش آموزان کمک کند که فکر کنند و کیفیت of را بهبود بخشند، و تاثیرات قابل توجهی بر رشد قضاوت کسبوکار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

روشن کردن (فعل)
light, clear, clarify, explain, lighten, ignite, brighten, turn on, illuminate, elucidate, refresh, enucleate, explicate, enlighten, illume, illumine, upstart, relume

روشنفکر ساختن (فعل)
illume

انگلیسی به انگلیسی

• make brighter; illuminate; make brighter, light up

پیشنهاد کاربران

بپرس