illimitable

/ɪˈlɪmɪtəbl̩//ɪˈlɪmɪtəbl̩/

معنی: بی پایان، نا محدود، بی حد، محدود نشدنی
معانی دیگر: بی حد و حصر، بی مرز

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: illimitably (adv.), illimitability (n.), illimitableness (n.)
• : تعریف: not subject to limits; limitless.
متضاد: limitable, limited
مشابه: immeasurable, immense

جمله های نمونه

1. Mankind has begun to glimpse illimitable powers.
[ترجمه گوگل]بشر شروع به مشاهده قدرت های نامحدود کرده است
[ترجمه ترگمان]بشریت شروع به دیدن قدرت نامحدود کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Darkness and Decay and the Red Death held illimitable dominion over all.
[ترجمه گوگل]تاریکی و زوال و مرگ سرخ بر همه چیز سلطه نامحدودی داشت
[ترجمه ترگمان]تاریکی و زوال و مرگ سرخ بر همه چیره شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He had caught a glimpse of the apparently illimitable vistas of knowledge.
[ترجمه گوگل]او نگاهی اجمالی به مناظر به ظاهر نامحدود دانش انداخته بود
[ترجمه ترگمان]می دید که دورنمای نامحدود دانش نامحدود به چشم می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Flute tamber is gentle and transparent, someone said illimitable sky would be imagined when listening flute.
[ترجمه گوگل]تابر فلوت ملایم و شفاف است، شخصی گفت آسمان نامحدود هنگام گوش دادن به فلوت تصور می شود
[ترجمه ترگمان]فلوت tamber ملایم و شفاف است، کسی می گفت که آسمان نامحدود در هنگام گوش دادن به فلوت تصور می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It was like stepping from a lit room into illimitable, unknowable night.
[ترجمه گوگل]مثل قدم گذاشتن از یک اتاق روشن به شبی نامحدود و ناشناخته بود
[ترجمه ترگمان]مثل این بود که یک شب از یک اتاق روشن عبور کرده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In the internet's case, the rubbish purveyed is limitless and illimitable.
[ترجمه گوگل]در مورد اینترنت، زباله های ارائه شده نامحدود و نامحدود است
[ترجمه ترگمان]در مورد اینترنت، rubbish purveyed نامحدود و نامحدود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We deal now not with things of this world alone, but with the illimitable distances and as yet unfathomed mysteries of the universe. We are reaching out for a new and boundless frontier.
[ترجمه گوگل]ما اکنون نه تنها با چیزهای این جهان، بلکه با فواصل نامحدود و اسرار ناشناخته جهان سر و کار داریم ما در حال رسیدن به یک مرز جدید و بی حد و حصر هستیم
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر با چیزهایی از این دنیا به تنهایی سروکار نداریم، بلکه با فواصل نامحدود و به عنوان اسرار unfathomed جهان سروکار داریم ما در حال رسیدن به یک مرز جدید و بی پایان هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We deal now not with things of this word alone, but with the illimitable distances and as yet unfathomed mysteries of the universe.
[ترجمه گوگل]ما اکنون نه تنها با چیزهایی از این کلمه، بلکه با فواصل نامحدود و اسرار ناشناخته جهان سر و کار داریم
[ترجمه ترگمان]ما اکنون با چیزهایی از این کلمه، تنها، بلکه با فاصله های نامحدود و با این وصف، اسرار جهان را درک نمی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He gave to them all, without stint, from his illimitable store of realization.
[ترجمه گوگل]او از ذخایر نامحدود درک خود، بدون وقفه، به همه آنها داد
[ترجمه ترگمان]همه این ها را، بی آن که به stint، از store illimitable درک می کرد، به آن ها داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It was there before him, around him, everywhere, illimitable, immeasurable.
[ترجمه گوگل]آنجا قبل از او بود، در اطراف او، همه جا، نامحدود، بی اندازه
[ترجمه ترگمان]در اطراف او، همه جا و همه جا، نامحدود و بیکران در برابرش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بی پایان (صفت)
inconclusive, abysmal, endless, unending, eternal, incessant, illimitable, unbound, unfinished, never-ending, termless

نامحدود (صفت)
wide, ageless, unlimited, infinite, unbounded, limitless, illimitable, unrestrained, unqualified, indeterminable

بی حد (صفت)
endless, unlimited, illimitable, indefinite

محدود نشدنی (صفت)
illimitable

انگلیسی به انگلیسی

• limitless; immeasurable; infinite, boundless

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: Without limits; boundless or endless ♾️
🔍 مترادف: Infinite
✅ مثال: The illimitable expanse of the universe continues to fascinate scientists
Illimitable /ɪˈlɪmɪtəbəl/ ( adj ) – meaning: limitless; boundless; incapable of being limited ( New Oxford American Dictionary )
بی حد و حصر؛ بی حد و مرز؛ نامحدود؛ بیکران؛ نامتناهی؛ نامشخص؛ بی نهایت؛ بی شمار؛ بی انتها
...
[مشاهده متن کامل]

Example 1: 👇
The illimitable human capacity for evil is incredible.
ظرفیت نامتنناهی انسان برای شر باور نکردنی است.
Example 2: 👇
The ocean stretched out before us, its illimitable waves crashing against the shore.
اقیانوس، پیش روی ما گسترده بود و امواج بی کرانش به ساحل برخورد می کردند.
Example 3: 👇
The illimitable beauty of the night sky left me in awe of the universe’s vastness.
زیبایی بی حد و حصر آسمان شب مرا در هیبتِ وسعتِ کیهان رها کرد.
Example 4: 👇
I have an illimitable ability to do anything other than the work at hand.
من توانایی نامحدودی برای انجام هر کاری غیر از کارِ دَمِ دست دارم.
Example 5: 👇
My religion consists of a humble admiration of the illimitable superior spirit who reveals himself in the slight details we are able to perceive with our frail and feeble mind.
دین من متشکل از تحسین فروتنانه ی روح برتر لایتناهی است که خود را در جزئیات کوچکی نشان می دهد که ما قادر به درک آن با ذهن ضعیفمان هستیم .

illimitable
منابع• https://www.merriam-webster.com/dictionary/illimitable

بپرس