illiberal

/ɪˈlɪbərəl//ɪˈlɪbərəl/

معنی: کوته فکر، بی گذشت، مخالف اصول ازادی
معانی دیگر: (قدیمی) ناآموخته، تحصیل نکرده، نا فرهیخته، کوته بین، پرتعصب، متعصب

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: illiberally (adv.), illiberality (n.), illiberalness (n.)
• : تعریف: lacking tolerance; bigoted.
مترادف: intolerant, narrow-minded
متضاد: liberal, tolerant
مشابه: hidebound, insular, jaundiced, petty, prejudiced, provincial, small-minded

جمله های نمونه

1. That doesn't seem to me a shocking or illiberal thing to say.
[ترجمه گوگل]به نظر من این حرف تکان دهنده یا غیر لیبرال نیست
[ترجمه ترگمان]این به نظر من یک چیز شوک آور یا غیرقابل تصور به نظر نمی رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. By necessity, the armed forces are illiberal and undemocratic.
[ترجمه گوگل]بنا به ضرورت، نیروهای مسلح غیر لیبرال و غیر دموکراتیک هستند
[ترجمه ترگمان]با ضرورت، نیروهای مسلح illiberal و غیردموکراتیک هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Their tendency is gross and illiberal.
[ترجمه گوگل]گرایش آنها بی رحمانه و غیر لیبرال است
[ترجمه ترگمان]گرایش آن ها gross و تنگ نظر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Expressing illiberal views may bring some politicians into temporary prominence.
[ترجمه گوگل]بیان دیدگاه های غیر لیبرال ممکن است برخی از سیاستمداران را به طور موقت برجسته کند
[ترجمه ترگمان]بیان دیدگاه های خلاقانه ممکن است برخی سیاستمداران را به سمت شهرت موقت بکشاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Butler, deeply illiberal, exerted his rights.
[ترجمه گوگل]باتلر، عمیقا غیر لیبرال، از حقوق خود استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]باتلر که deeply شده بود حقوق خود را به کار برده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His views are markedly illiberal.
[ترجمه گوگل]نظرات او به طور مشخص غیرلیبرال است
[ترجمه ترگمان]دیدگاه های او بسیار ناقص است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In the west it is the Roman Catholic Church that holds the most rigid and illiberal religious beliefs.
[ترجمه گوگل]در غرب این کلیسای کاتولیک رومی است که دارای سفت و سخت ترین و غیر لیبرال ترین باورهای مذهبی است
[ترجمه ترگمان]در غرب کلیسای کاتولیک رومی است که دارای کامل ترین و دشوارترین عقاید مذهبی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The final irony is that the kind of liberalism John Torode wants is itself illiberal.
[ترجمه گوگل]طنز آخر این است که نوع لیبرالیسمی که جان تورود می خواهد، خود غیر لیبرال است
[ترجمه ترگمان]نکته پایانی این است که نوعی لیبرالیسم، نوعی لیبرالیسم، خود را از دست می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Historically the only thing pro-abortion agitation achieved was to make an illiberal establishment look far more feminist than it was.
[ترجمه گوگل]از نظر تاریخی تنها چیزی که برانگیختگی طرفدار سقط جنین به دست آورد این بود که یک تشکیلات غیرلیبرال را به مراتب فمینیست‌تر از آنچه بود نشان دهد
[ترجمه ترگمان]از لحاظ تاریخی تنها چیزی که هیجان سقط جنین به آن دست یافت این بود که از آن بیشتر فمینیستی به نظر برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. By any sensible measure, this 100 - year struggle has been illiberal, murderous and pointless.
[ترجمه گوگل]با هر معیار معقولی، این مبارزه 100 ساله غیرلیبرال، جنایتکارانه و بیهوده بوده است
[ترجمه ترگمان]با هر معیار معقول این مبارزه ۱۰۰ ساله ناقص و کشنده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کوته فکر (صفت)
narrow, dogmatic, narrow-minded, illiberal, provincial, low-minded

بی گذشت (صفت)
intolerant, illiberal, uncharitable, ungenerous

مخالف اصول ازادی (صفت)
illiberal

انگلیسی به انگلیسی

• bigoted; narrow minded; stingy; not liberal; unrefined, uncultured
a law or system that is illiberal allows people very little freedom or choice of action.

پیشنهاد کاربران

غیرلیبرال | ناآزادی
کوته فکر , مخالف اصول ازادی
با تعصب ـ متعصّب

بپرس