illegitimacy

/ˌɪlɪˈdʒɪtəməsi//ˌɪlɪˈdʒɪtɪməsi/

معنی: حرامزادگی، غیر مشروعی
معانی دیگر: غیرقانونی بودن، عدم مشروعیت

جمله های نمونه

1. his illegitimacy was kept secret
حرامزادگی او را سری نگاهداشتند.

2. There is less stigma attached to illegitimacy now than there used to be.
[ترجمه گوگل]اکنون نسبت به گذشته انگ کمتری نسبت به نامشروع بودن وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر ننگ کمتری نسبت به illegitimacy وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Illegitimacy no longer carries the same social stigma.
[ترجمه گوگل]نامشروع بودن دیگر همان انگ اجتماعی را ندارد
[ترجمه ترگمان]illegitimacy دیگر یک ننگ اجتماعی را تحمل نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Likewise, harsh measures to discourage illegitimacy will also have effect.
[ترجمه گوگل]به همین ترتیب، اقدامات شدید برای جلوگیری از عدم مشروعیت نیز تأثیر خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]به همین ترتیب، اقدامات سخت گیرانه ای برای دلسرد کردن illegitimacy نیز موثر خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There is a new insistence on the illegitimacy of debts incurred by military dictatorships and other repressive regimes.
[ترجمه گوگل]اصرار جدیدی بر نامشروع بودن بدهی های دیکتاتوری نظامی و دیگر رژیم های سرکوبگر وجود دارد
[ترجمه ترگمان]یک اصرار جدید در مورد عدم مشروعیت قرض های ناشی از حکومت های دیکتاتوری نظامی و دیگر رژیم های سرکوب کننده وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Violent crime rates have tripled, and overall illegitimacy rates have jumped from 3 percent to 30. 1 percent.
[ترجمه گوگل]نرخ جرایم خشونت آمیز سه برابر شده است و نرخ کلی غیرقانونی از 3 درصد به 30 1 درصد افزایش یافته است
[ترجمه ترگمان]میزان جرائم خشونت آمیز سه برابر شده است و میزان شیوع کلی آن ها از ۳ درصد به ۳۰ درصد افزایش یافته است ۱ درصد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Soviet leadership openly proclaimed the illegitimacy of military bases on foreign territories only after the death of Stalin.
[ترجمه گوگل]رهبری شوروی آشکارا نامشروع بودن پایگاه های نظامی در سرزمین های خارجی را تنها پس از مرگ استالین اعلام کرد
[ترجمه ترگمان]رهبری شوروی علنا مشروعیت پایگاه های نظامی در مناطق خارجی را تنها پس از مرگ استالین اعلام کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. From this stemmed the rise in illegitimacy.
[ترجمه گوگل]از همین جا، افزایش نامشروعیت نشات گرفت
[ترجمه ترگمان]از این وضع ناشی از عدم مشروعیت نظام بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Illegitimacy rates are soaring.
[ترجمه گوگل]نرخ غیرقانونی در حال افزایش است
[ترجمه ترگمان]نرخ illegitimacy در حال افزایش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. These include illegitimacy, family breakdown and reconstitution, social class, unemployment, poverty, and ethnicity.
[ترجمه گوگل]اینها شامل نامشروع بودن، فروپاشی و بازسازی خانواده، طبقه اجتماعی، بیکاری، فقر و قومیت است
[ترجمه ترگمان]این شامل عدم مشروعیت، تخریب خانواده و بازسازی، طبقه اجتماعی، بیکاری، فقر و قومیت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. By 199 the white rate of illegitimacy was up to 22 percent and the black rate had soared to 68 percent.
[ترجمه گوگل]در سال 199 میزان سفیدپوستان نامشروع به 22 درصد و نرخ سیاهان به 68 درصد افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]تا ۱۹۹ درصد سقوط کرده و نرخ سیاه تا ۶۸ درصد افزایش داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. There is less stigma illegitimacy now than there used to be.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، نامشروع بودن انگ کمتر از گذشته وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر ننگ اجتماعی کم تر از آن چیزی است که در حال حاضر وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Contractual subject shall not bear illegitimacy or violate public code of conduct.
[ترجمه گوگل]موضوع قرارداد نباید متحمل نامشروع بودن یا نقض قوانین رفتار عمومی باشد
[ترجمه ترگمان]موضوع قراردادی عدم مشروعیت یا نقض قوانین عمومی رفتاری را تحمل نخواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It encouraged marriage and children, and frowned on illegitimacy and women at work.
[ترجمه گوگل]ازدواج و فرزندان را تشویق می کرد و از نامحرمی و زنان در محل کار اخم می کرد
[ترجمه ترگمان]ازدواج و بچه دار شدن را تشویق می کرد و به illegitimacy و زنان در سر کار می نگریست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. There's an argument between objective illegitimacy and subjective illegitimacy in criminal Illegitimacy of continental law system.
[ترجمه گوگل]در عدم مشروعیت کیفری نظام حقوق قاره ای بحثی بین عدم مشروعیت عینی و عدم مشروعیت ذهنی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]بین عدم مشروعیت عینی و عدم مشروعیت ذهنی در نظام کیفری قاره ای بحث و مشاجره وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حرامزادگی (اسم)
bastardization, bastardy, illegitimacy

غیر مشروعی (اسم)
illegitimacy

انگلیسی به انگلیسی

• bastardy; unlawfulness
illegitimacy is the fact of being born illegitimate.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : illegitimacy
✅️ صفت ( adjective ) : illegitimate
✅️ قید ( adverb ) : illegitimately

بپرس