illation

/ɪˈleɪʃən//ɪˈleɪʃən/

معنی: استباطی، نتیجه رسان، منتج شونده
معانی دیگر: نتیجه گیری، استنتاج، حاکی

جمله های نمونه

1. We designed a kind of fuzzy illation method with enhancement property to synthesize some kinds of seismic event discrimination criterions.
[ترجمه گوگل]ما نوعی روش تصویرسازی فازی با خاصیت بهبود را برای سنتز برخی از معیارهای تشخیص رخداد لرزه ای طراحی کردیم
[ترجمه ترگمان]ما یک نوع روش illation فازی را برای افزایش خاصیت تولید برخی انواع معیارهای تبعیض رویداد لرزه ای طراحی کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Methods Generalization, illation are used to prove the conclusion.
[ترجمه گوگل]روش‌ها برای اثبات نتیجه‌گیری از تعمیم، تصویرسازی استفاده می‌شود
[ترجمه ترگمان]روش های generalization، illation برای اثبات این نتیجه به کار می روند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Through a series of illation, it can be proved that progression Green function is prior to integral Green function.
[ترجمه گوگل]از طریق یک سری توضیح، می توان ثابت کرد که پیشروی تابع سبز بر تابع سبز انتگرال مقدم است
[ترجمه ترگمان]با استفاده از یک سری of می توان ثابت کرد که پیشرفت کار سبز قبل از تابع گرین انتگرال گرفته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Fuzzy Control, which imitates the abilities of illation and decision, is another form of Intelligent Control.
[ترجمه گوگل]کنترل فازی، که از توانایی‌های تصمم‌گیری و تصمیم‌گیری تقلید می‌کند، شکل دیگری از کنترل هوشمند است
[ترجمه ترگمان]کنترل فازی که توانایی های illation و تصمیم گیری را شبیه سازی می کند، شکل دیگری از کنترل هوشمند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The scheme assessment is a process of illation and decision-making.
[ترجمه گوگل]ارزیابی طرح فرآیندی است از توهین و تصمیم گیری
[ترجمه ترگمان]ارزیابی طرح فرآیند تصمیم گیری و تصمیم گیری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The resource discovering method based on common sense illation has been proposed according to the manufacturing resource modeling of domain knowledge.
[ترجمه گوگل]روش کشف منبع مبتنی بر تجسم عقل سلیم با توجه به مدل‌سازی منابع تولید دانش حوزه پیشنهاد شده است
[ترجمه ترگمان]روش کشف منابع براساس عقل سلیم، با توجه به مدل سازی منابع تولید دانش حوزه پیشنهاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Distinguished and elegant, unveiled, illation classic, the pursuit of excellence is our unchanged corporate concept.
[ترجمه گوگل]ممتاز و ظریف، بی حجاب، کلاسیک تحسین برانگیز، تلاش برای تعالی مفهوم شرکتی بدون تغییر ما است
[ترجمه ترگمان]متمایز و برازنده، رونمایی شده، illation کلاسیک، پی گیری برتری مفهوم شرکت تغییر نیافته ما است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I illation the Proportion and PI algorithm, implement its NS-2 simulation, and pose my opinion on their trait and control effect.
[ترجمه گوگل]من الگوریتم Proportion و PI را تشریح می‌کنم، شبیه‌سازی NS-2 آن را پیاده‌سازی می‌کنم و نظر خود را در مورد ویژگی و اثر کنترلی آنها بیان می‌کنم
[ترجمه ترگمان]من از الگوریتم Proportion و PI استفاده می کنم، شبیه سازی NS - ۲ را اجرا می کنم، و نظر خود را بر روی ویژگی و اثر کنترل آن ها در نظر می گیرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The method of modeling and simulation combines logic illation with information technology is an effective way for the research of Warfare System.
[ترجمه گوگل]روش مدل‌سازی و شبیه‌سازی تلفیق تصویرسازی منطقی با فناوری اطلاعات، روشی مؤثر برای تحقیق در سیستم جنگ است
[ترجمه ترگمان]روش مدل سازی و شبیه سازی منطق illation منطق را با فن آوری اطلاعات ترکیب می کند، راهی موثر برای تحقیقات سیستم جنگاوری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The system uses the method of facing illation classification to achieve the design of all the process decision illation modules.
[ترجمه گوگل]این سیستم از روش طبقه بندی illation برای دستیابی به طراحی تمام ماژول های تصمیم گیری فرآیند استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]این سیستم از روش مواجهه با طبقه بندی illation برای رسیدن به طراحی تمامی ماژول های تصمیم گیری فرآیند استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The content is systemic fuzzy illation and fuzzy control along with and conventional PID control compare.
[ترجمه گوگل]محتوا به صورت سیستمی فازی و کنترل فازی همراه با کنترل PID معمولی مقایسه شده است
[ترجمه ترگمان]محتوا illation فازی و کنترل فازی همراه با کنترل PID معمولی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The converse illation method is better in favor of realizing muti-objected optimization.
[ترجمه گوگل]روش تصویرسازی معکوس به نفع تحقق بهینه‌سازی با شیء متقابل بهتر است
[ترجمه ترگمان]این روش با استفاده از روش illation با استفاده از بهینه سازی muti - objected، بهتر عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The knowledge organization of framework helps workflow illation, framework also being one of the ontology formalization approaches and the ideal modeling method based on system layer knowledge.
[ترجمه گوگل]سازماندهی دانش چارچوب به تشریح جریان کار کمک می کند، چارچوب همچنین یکی از رویکردهای رسمی سازی هستی شناسی و روش مدل سازی ایده آل بر اساس دانش لایه سیستم است
[ترجمه ترگمان]سازمان دانش چارچوب به گردش کار کمک می کند، چارچوب سازی نیز یکی از روش های رسمی سازی هستی شناسی و روش مدل سازی ایده آل براساس دانش لایه سیستم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. METHODS: Advance basic configuration about the mixing method was brought forward and then studied on the mixing method by means of mathematics illation and experiment validated.
[ترجمه گوگل]روش‌ها: پیکربندی اولیه اولیه در مورد روش اختلاط ارائه شد و سپس بر روی روش اختلاط با استفاده از توضیح ریاضی و آزمایش اعتبارسنجی شد
[ترجمه ترگمان]روش ها: پیشرفت اولیه اولیه در مورد روش اختلاط به جلو آورده شد و سپس در روش مخلوط کردن با استفاده از ریاضی illation و آزمایش معتبر مطالعه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

استباطی (اسم)
illation

نتیجه رسان (اسم)
illation

منتج شونده (اسم)
illation

انگلیسی به انگلیسی

• drawing of a conclusion; deduction, inference

پیشنهاد کاربران

illation /ɪˈleɪʃən/ ( n - rare or archaic ) – meaning: inference.
استنباط؛ استنتاج؛ نتیجه گیری
Example 1: 👇
Thus, proper accidents are authentically caused by the substantial form, and they do not just follow from it by reason or illation.
...
[مشاهده متن کامل]

بنابراین، حوادث مناسب به طور واقعی ناشی از شکل ماهوی هستند و صرفاً با دلیل یا نتیجه گیری از آن ناشی نمی شوند.
Example 2: 👇
The teacher has already noticed that Maori is defective in particles of illation, comparison, and copulation.
معلم از قبل متوجه شده است که مائوری در رابطه با مهارتهای نتیجه گیری، قیاس و تلفیق مشکل دارد.
Example 3: 👇
Methods of generalization, or illation are used to prove the conclusion.
برای اثبات نتیجه، از روش های تعمیم یا استنتاج استفاده می شود.
Example 3: 👇
We designed a kind of fuzzy illation method with enhancement property to synthesize some kinds of seismic event discrimination criterions.
ما نوعی روش استنتاج مبهم با نگاهی به بهبود بخشیدن به سنتز برخی از معیارهای تشخیص رخداد لرزه ای ( زمین لرزه ) را طراحی کردیم.
Example 4: 👇
The scheme assessment is a process of illation and decision - making.
ارزیابیِ طرح، فرآیندی است از استنباط و تصمیم گیری.
Example 5: 👇
The simulative and experimental results verify the correctness of the theoretical illation.
نتایجِ شبیه سازی و تجربی صحت استنباط نظری را تأیید می کند.

illation
منابع• https://www.collinsdictionary.com/dictionary/english/illation

بپرس