• : تعریف: hostility or spite. • متضاد: charity, good will • مشابه: animosity, animus, antagonism, enmity, grudge, malice, rancor, spite
- ill will between the two brothers
[ترجمه ژینا] دشمنی و عداوت بین دو برادر
|
[ترجمه گوگل] بدخواهی بین دو برادر [ترجمه ترگمان] من بین دو برادر خواهم بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. I bear Sue no ill will.
[ترجمه گوگل]من سو را تحمل نمی کنم [ترجمه ترگمان]من سو را تحمل می کنم، نه، خواهم کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. She bore him no ill will.
[ترجمه گوگل]او هیچ اراده بدی برای او نداشت [ترجمه ترگمان]او را به هیچ وجه تحمل نمی کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. I bear him no ill will.
[ترجمه گوگل]من او را تحمل نمی کنم [ترجمه ترگمان]من او را تحمل نخواهم کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He didn't bear anyone any ill will.
[ترجمه گوگل]او هیچ اراده بدی برای کسی نداشت [ترجمه ترگمان]او هر کسی را که بخواهد تحمل کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Months of pent-up anger, frustration, and ill will were vented at Scottsdale.
[ترجمه گوگل]ماه ها خشم فروخورده، ناامیدی و بدخواهی در اسکاتسدیل تخلیه شد [ترجمه ترگمان]ماه ها عصبانیت، ناامیدی، و عصبانیت در Scottsdale خالی شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Diagnosing them as mentally ill will not do the job.
[ترجمه گوگل]تشخیص آنها به عنوان بیمار روانی این کار را انجام نمی دهد [ترجمه ترگمان]اونها را به عنوان روح در نظر بگیر من کار را انجام نمیدم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Jon's arrogance created a lot of ill will within the company.
[ترجمه ابوالفضل] غرور ( گنده دماغی ) جان خیلی دشمنی ( عداوت، سونیت ) در کل شرکت ایجاد کرد ( موجب شد )
|
[ترجمه گوگل]گستاخی جون باعث ایجاد بدخواهی در شرکت شد [ترجمه ترگمان]غرور جان خیلی از ill را در شرکت ایجاد کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Of implication. insinuation and Ill will. till'you cannot lie still.
[ترجمه گوگل]از دلالت تلقین و اراده بد تا زمانی که نتوانی آرام بخوابی [ترجمه ترگمان] به خاطر اینه که و من این کار را خواهم کرد تا وقتی که تو هنوز نمیتونی دروغ بگی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. She bore no ill will. If people didn't like her, too bad.
[ترجمه گوگل]او هیچ اراده بدی نداشت اگر مردم او را دوست نداشتند، خیلی بد است [ترجمه ترگمان]نه، این کار را نخواهد کرد اگر مردم او را دوست نداشتند، خیلی بد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه گوگل]آنها هیچ اراده بدی برای شما ندارند [ترجمه ترگمان]آن ها تو را تحمل می کنند نه، این کار را خواهم کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. I feel no ill will towards her in spite of her unkindness.
[ترجمه گوگل]علیرغم نامهربانی اش نسبت به او احساس بدی ندارم [ترجمه ترگمان]با وجود of، احساس بدی نسبت به او ندارم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Only when he is seriously ill will he stay in bed.
[ترجمه گوگل]تنها زمانی که او به شدت بیمار باشد در رختخواب می ماند [ترجمه ترگمان]فقط وقتی که جدی باشد، او در بس تر خواهد ماند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. He didn't owe her ill will.
[ترجمه گوگل]او مدیون اراده بد او نبود [ترجمه ترگمان]اون بهش بدهکار نبود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Being resolved on renunciation, on freedom from ill will, on harmlessness.
[ترجمه گوگل]تصمیم بر انصراف، رهایی از بدخواهی، بی ضرر بودن [ترجمه ترگمان]به خاطر آزادی، از ادی و از ادی، به هیچ وجه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. There is no ill will in what I say.
[ترجمه گوگل]در چیزی که می گویم هیچ سوء نیتی وجود ندارد [ترجمه ترگمان]هیچ وصیت نامه ای در کار من نیست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
ill will, bad intention, grudging, sinister intention
تخصصی
[حقوق] سوء نیت، خصومت
انگلیسی به انگلیسی
• ill will is a feeling of hostility towards someone.
پیشنهاد کاربران
کینه، دشمنی، نیت بد یا خصومت پنهان ill : بد - بیمار will : خواست - نیت 🔹 معنی در فارسی: وقتی کسی نسبت به دیگری حس منفی، نیت بد یا میل به آسیب زدن دارد – حتی اگر آشکار نباشد – می گویند "او نسبت به فلانی ill will دارد. " ... [مشاهده متن کامل]
🔹 معادل های فارسی محاوره ای: کینه داشتن بد دلی داشتن نیت بد داشتن از ته دل خوش نداشتن دشمنی پنهان 🔹 مثال در جمله: There was no ill will between them after the argument. بعد از دعوا هیچ کینه ای بین شون باقی نمونده بود. He holds a lot of ill will toward his ex - boss. نسبت به رئیس قبلی اش خیلی کینه داره. 🔹 مترادف ها ( Synonyms ) — با معنی "کینه، نیت بد": Animosity = دشمنی عمیق 🔸 بین شون یه دشمنی قدیمی هست. Hostility = خصومت، رفتار خصمانه 🔸 تو نگاهش یه خصومت پنهان بود. Hatred = نفرت 🔸 نفرت شدیدی ازش داره. Resentment = رنجش، دلخوریِ ماندگار 🔸 یه جور رنجش تو دلش مونده بود. Malice = بدخواهی، نیت آزار 🔸 از قصد و با نیت بد این کارو کرد. 🔹 متضادها ( Antonyms ) — با معنی "نیت خوب، صلح": Goodwill = نیت خوب، حسن نیت 🔸 با حسن نیت اومد جلو. Friendliness = صمیمیت 🔸 همیشه با لبخند و صمیمی رفتار می کنه. Kindness = مهربانی 🔸 با مهربونی برخورد کرد، نه با کینه. Forgiveness = بخشش 🔸 با اینکه بهش بدی کرده بود، بخشیدش. Benevolence = خیرخواهی 🔸 نیتش فقط کمک بود، نه سوء استفاده. chatgpt
خصومت
Time. com@ Even before last week’s pyrotechnics, renegotiating the nuclear deal was going to be challenging given how much ill - will had been built up over the last few years بد اندیشی/سوء ظن ( ناشی از خصومت و دشمنی ) . . .