صفت ( adjective )
• (1) تعریف: fated to come to a bad end; doomed.
• مشابه: fatal
• مشابه: fatal
- an ill-fated enterprise
[ترجمه گوگل] یک شرکت بدبخت
[ترجمه ترگمان] یک شرکت با سرنوشت شوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] یک شرکت با سرنوشت شوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: bringing misfortune; unlucky.
• مشابه: fatal, unhappy, unlucky
• مشابه: fatal, unhappy, unlucky