• : تعریف: emotionally uncomfortable; uneasy. • مترادف: awkward, disconcerted, embarrassed, fidgety, uncomfortable, uneasy • متضاد: comfortable, easy • مشابه: disquieted, on edge, out of sorts, queasy, troubled
جمله های نمونه
1. He is always ill at ease when facing his step-father.
[ترجمه پیشرو] او همیشه در مواجه با ناپدریش، معذب است
|
[ترجمه گوگل]او همیشه هنگام مواجهه با ناپدری خود در آرامش است [ترجمه ترگمان]او همیشه در مقابل پدر و مادرش ناراحت و ناراحت است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He appeared embarrassed and ill at ease with the sustained applause that greeted him.
[ترجمه گوگل]با تشویق های مداومی که از او استقبال می کرد، خجالت زده و ناراحت به نظر می رسید [ترجمه ترگمان]او خجالت زده و ناراحت به نظر می رسید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. On camera he appears twitchy and ill at ease.
[ترجمه گوگل]جلوی دوربین او به نظر میرسد که تکانخورده و راحت است [ترجمه ترگمان]با دوربین عصبی و ناراحت به نظر می رسد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He seemed ill at ease and not his usual self.
[ترجمه گوگل]به نظر میرسید که او راحت باشد و نه خود معمولیاش [ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که ناراحت و ناراحت به نظر می رسد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He always felt shy and ill at ease at parties.
[ترجمه گوگل]او همیشه در مهمانی ها احساس خجالتی و بیماری می کرد [ترجمه ترگمان]همیشه در مهمانی ها احساس شرم و اضطراب می کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. You always look ill at ease in a suit.
[ترجمه گوگل]شما همیشه در کت و شلوار بیمار به نظر می رسید [ترجمه ترگمان]تو همیشه با کت و شلوار راحت به نظر می رسی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. With two children bedridden the mother was ill at ease.
[ترجمه گوگل]با دو فرزند در بستر، مادر راحت بود [ترجمه ترگمان]با دو بچه بستری، مادر خیالش راحت شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The boy was ill at ease in the presence of the headmaster.
[ترجمه گوگل]پسر در حضور مدیر مدرسه راحت بود [ترجمه ترگمان]در حضور مدیر مدرسه احساس راحتی می کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. I felt ill at ease in such formal clothes.
[ترجمه گوگل]در چنین لباس های رسمی احساس بیماری می کردم [ترجمه ترگمان]در چنین لباس رسمی احساس ناراحتی می کردم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Nevertheless, their formality sits ill at ease with Esau's spontaneous show of love.
[ترجمه گوگل]با این حال، رسمی بودن آنها با نمایش عشق خود به خودی عیسو راحت نمی شود [ترجمه ترگمان]با این حال، تشریفات رسمی خود را به آسانی با ابراز تمایل خود نسبت به عشق نشان می دهند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. They looked ill at ease in the same camera frame.
[ترجمه گوگل]آنها در همان قاب دوربین راحت به نظر می رسیدند [ترجمه ترگمان]آن ها در یک قاب دوربین به راحتی به نظر می رسیدند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. This afternoon, however, the barman felt oddly ill at ease.
[ترجمه گوگل]اما امروز بعدازظهر، بارمن به طرز عجیبی احساس بیماری کرد [ترجمه ترگمان]با این حال، امروز بعد از ظهر، متصدی بار احساس راحتی و راحتی می کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. He looked about him, for once strangely ill at ease, disconcerted to learn that she had ridden off ahead of him.
[ترجمه گوگل]او به او نگاه کرد، برای یک بار به طور عجیبی بیمار بود، ناامید از فهمیدن اینکه او جلوتر از او سوار شده است [ترجمه ترگمان]به اطراف خود نگریست، زیرا یک بار دیگر به طرز عجیبی بیمار شده بود، و از اینکه یاد گرفته بود که پیشاپیش او حرکت کرده است، ناراحت شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. He appeared jumpy and ill at ease, ready to blurt something out at any moment.
[ترجمه گوگل]او جهنده و بیمار به نظر میرسید که هر لحظه آماده بود چیزی را فاش کند [ترجمه ترگمان]او عصبی و ناراحت به نظر می رسید، آماده بود که در هر لحظه چیزی بگوید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• uncomfortable, uneasy, disturbed, embarrassed
پیشنهاد کاربران
Uncomfortable معذب دستپاچه The answer to this question never fails to put me . ill - at - ease
معذب
راحت نبودن ، نگران بودن Worried in a situation
راحت نبودن ، احساس راحتی نکردن، یانداشتن ، عصبی یا نگران بودن، I usually feel I'll at ease in the elevator. من معمولا در اسانسور احساس راحتی نمیکنم