ilium

/ˈɪliːəm//ˈɪlɪəm/

معنی: حرقفه، استخوان حرقفی
معانی دیگر: (کالبد شناسی - بخش پهن و فرازین استخوان لگن) استخوان تهیگاهی، ایلیوم، نام لاتین شهر نیمه افسانه ای تروی (که هومر از آن نام می برد)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the broad, flat, uppermost section of the three parts of the pelvic bone.

جمله های نمونه

1. Ilium is a particularly good city for optometrists because the General Forge and Foundry Company is there.
[ترجمه گوگل]ایلیوم شهر خوبی برای اپتومتریست ها است زیرا شرکت جنرال فورج و ریخته گری در آنجا وجود دارد
[ترجمه ترگمان]Ilium یک شهر ویژه برای optometrists است، زیرا کل شرکت Forge و Foundry در آنجا حضور دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It was his bed in Ilium, and the electric blanket was turned up high.
[ترجمه گوگل]تختش در ایلیوم بود و پتوی برقی بالا بود
[ترجمه ترگمان]تخت او در ilium بود و پتوی الکتریکی بلند شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. ObjectiveTo study the effect of self ilium periosteum free state transplantation on curing femoral neck fracture.
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه اثر پیوند حالت آزاد پریوستوم خود ایلیوم بر بهبود شکستگی گردن فمور
[ترجمه ترگمان]ObjectiveTo تاثیر of بر روی شکستگی گردن استخوان ران را مورد مطالعه قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I stopped off in Ilium to see what I could see.
[ترجمه گوگل]در ایلیوم توقف کردم تا ببینم چه چیزی می توانم ببینم
[ترجمه ترگمان]سر جایم میخکوب شدم تا ببینم چه چیزی را می توانم ببینم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Exposure of the ilium is simple but may cause considerable bleeding.
[ترجمه گوگل]قرار گرفتن در معرض ایلیم ساده است اما ممکن است باعث خونریزی قابل توجهی شود
[ترجمه ترگمان]نوردهی of ساده است، اما ممکن است باعث خونریزی قابل توجه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Due to large osteolytic lesion in right ilium and right femur revealed on planar X-ray examination, whole body bone scan was arranged to see if there was any abnormal uptake.
[ترجمه گوگل]به دلیل ضایعه استئولیتیک بزرگ در ایلیوم راست و استخوان ران راست که در معاینه با اشعه ایکس مسطح آشکار شد، اسکن استخوان کل بدن ترتیب داده شد تا مشاهده شود که آیا جذب غیرطبیعی وجود دارد یا خیر
[ترجمه ترگمان]به خاطر ضایعه بزرگی که در ilium راست و استخوان ران درست روی معاینه سطحی X مشخص شد، تمام اسکن استخوان بدن ترتیب داده شد تا ببیند آیا جذب غیر عادی وجود دارد یا خیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Sharpay Evans : Hey, Ilium whens the bounteous game?
[ترجمه گوگل]شارپی ایوانز: هی، ایلیوم کی بازی گرانبها شروع می شود؟
[ترجمه ترگمان]سلام، \"ilium\" کی بازی عالی رو میخواد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Fig. 1 - 23 Defect in ilium after large graft was removed.
[ترجمه گوگل]شکل 1 - 23 نقص در ایلیوم پس از برداشتن پیوند بزرگ
[ترجمه ترگمان]شکل ۱ - ۲۳ Defect در ilium پس از حذف graft بزرگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Using self - ilium graft may reduce exclusive response, raise the operational success rate.
[ترجمه گوگل]استفاده از پیوند خود ایلیوم ممکن است پاسخ انحصاری را کاهش دهد و میزان موفقیت عملیات را افزایش دهد
[ترجمه ترگمان]استفاده از graft self ممکن است پاسخ انحصاری را کاهش داده، نرخ موفقیت عملیاتی را بالا ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The tumors invaded peritoneum ( cases), ilium and inguinal ligament (1 case), pubic bone (1 case).
[ترجمه گوگل]تومورها به صفاق (موارد)، ایلیوم و رباط اینگوینال (1 مورد)، استخوان شرمگاهی (1 مورد) حمله کردند
[ترجمه ترگمان]تومور به peritoneum (موارد)، ilium و رباط inguinal (۱ مورد)، استخوان عمومی (۱ مورد)حمله کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Objective:To discuss the effect of ilium grafting and ulna lengthening on the treatment of forearm deformity of heredity multiple osteochondroma.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی تأثیر پیوند ایلیم و افزایش طول استخوان زند در درمان ناهنجاری ساعد ناشی از استئوکندرومای چندگانه ارثی
[ترجمه ترگمان]هدف: برای بحث در مورد تاثیر پیوند ilium و ulna، در درمان نقص forearm وراثت چندگانه وراثت چندگانه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Ilium will endure forever.
[ترجمه گوگل]ایلیوم برای همیشه ماندگار خواهد بود
[ترجمه ترگمان]ilium تا ابد دوام خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Croup : Of medium length, large and muscular; slightly showing the tips of both ilium and ischium.
[ترجمه گوگل]کروپ: با طول متوسط، بزرگ و عضلانی اندکی نوک ایلیوم و ایسکیوم را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]Croup: از طول متوسط، بزرگ و عضلانی؛ کمی نوک هر دو ilium و ischium را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A keen musician Nero watched what he called "the beauty of the flames" from the Tower of Maecenas and sang The Fall of Ilium from beginning to end.
[ترجمه گوگل]نرو، نوازنده ای مشتاق، آنچه را «زیبایی شعله ها» می نامید از برج مایسناس تماشا کرد و سقوط ایلیوم را از ابتدا تا انتها خواند
[ترجمه ترگمان]نرون، که مشتاق بود، آنچه را که \"زیبایی شعله های آتش\" از برج مایکناس بود، تماشا کرد و از ابتدا تا انتها آواز \"سقوط Ilium\" را خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حرقفه (اسم)
ilium

استخوان حرقفی (اسم)
ilium

تخصصی

[علوم دامی] ایلیوم ؛ بخشی از استخوان لگن

انگلیسی به انگلیسی

• latin name for the ancient city of troy
upper section of the hipbone (anatomy)

پیشنهاد کاربران

استخوان تهیگاهی/ خاصره ( اسم ) : قسمت بالایی هر یک از استخوان های هیپ که لگن را تشکیل می دهد.
[پزشکی] ایلیوم، خاصره: قسمت فوقانی، گسترش یافته و بزرگ استخوان لگن
استخوان خاصره - تهی گاهی

بپرس