1. the ignominy of being imprisoned for theft
رسوایی زندانی شدن به خاطر دزدی
2. the ignominy of escaping from the battlefront
عمل ننگین فرار از جبهه ی جنگ
3. his deed spattered his family with ignominy
عمل او حیثیت خانواده اش را لکه دار کرد.
4. He feared the ignominy of being exposed as a spy.
[ترجمه گوگل]او از رسوایی که به عنوان جاسوس افشا می شود می ترسید
[ترجمه ترگمان]او می ترسید که رسوائی به عنوان جاسوس فاش شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The Workers' Coalition experienced the ignominy of total defeat in the last election.
[ترجمه گوگل]ائتلاف کارگران در انتخابات گذشته افتضاح شکست کامل را تجربه کرد
[ترجمه ترگمان]ائتلاف کارگران با شکست کامل شکست در انتخابات گذشته تجربه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The Brockton and Rhode Island experiments ended in ignominy.
[ترجمه گوگل]آزمایشهای براکتون و رود آیلند با افتضاح به پایان رسید
[ترجمه ترگمان]آزمایش ها جزیره Brockton و رود آیلند در بدنامی به پایان رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. They left them the ignominy of being beaten and then ignored.
[ترجمه گوگل]آنها ذلت کتک خوردن را به آنها واگذار کردند و سپس نادیده گرفتند
[ترجمه ترگمان]آن ها از آن ها left که مورد ضرب و شتم قرار بگیرند و بعد نادیده گرفته شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The final ignominy was a third place in Delaware.
[ترجمه گوگل]تحقیر نهایی رتبه سوم در دلاور بود
[ترجمه ترگمان]این رسوایی نهایی سومین مکان در دلاویر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The 1954 campaign ended in ignominy.
[ترجمه گوگل]مبارزات انتخاباتی 1954 با خفت پایان یافت
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۵۴ مبارزه با بدنامی به پایان رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Her sin, her ignominy, were the roots which she had struck into the soil.
[ترجمه گوگل]گناه او، خواری او، ریشه هایی بود که به خاک زده بود
[ترجمه ترگمان]گناه او، her، the که در خاک فرو ریخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Was she now to endure the ignominy of his abandoning her?
[ترجمه گوگل]آیا او اکنون باید افتضاحی که او را رها کرده بود تحمل کند؟
[ترجمه ترگمان]آیا در این موقع بود که او را به حال خود رها کرده بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. They suffered the ignominy of defeat.
[ترجمه گوگل]آن ها ذلت شکست را متحمل شدند
[ترجمه ترگمان]آن ها از بدنامی شکست رنج بردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Gradually his feeling of ignominy and of rage sank.
[ترجمه گوگل]به تدریج احساس حقارت و خشم او فروکش کرد
[ترجمه ترگمان]کم کم احساس خفت و خشم وجودش را فرا گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید