idler

/ˈaɪdələr//ˈaɪdlə/

معنی: گیجی، ادم بیکار و تنبل، ادم بیکاره و مهمل، ادم تنبل، بیکاره، کند ذهنی، چرخ دلاله
معانی دیگر: آدم تنبل، آدم بیکاره، آدم لش، چر  دلاله

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: one who is lazy or idle.
متضاد: workaholic, worker
مشابه: loafer, vagabond

(2) تعریف: a gear or wheel that transmits motion between two others without change of direction or speed.

جمله های نمونه

1. A young idler, an old beggar.
[ترجمه گوگل]یک جوان بیکار، یک گدای پیر
[ترجمه ترگمان]یک تنبل جوان، یک گدای پیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The Duke resents being seen as a moneyed idler.
[ترجمه گوگل]دوک از اینکه به عنوان یک بیکار پولدار دیده می شود، خشمگین است
[ترجمه ترگمان]دوک از اینکه به عنوان یک تنبل اهل پول دار دیده می شود خوشحال می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They punished the idler as criminals.
[ترجمه گوگل]آنها بیکار را به عنوان جنایتکار مجازات می کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها بی کار را به عنوان مجرم تنبیه کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I'm sure the idler and his money will be fetched away soon.
[ترجمه گوگل]من مطمئن هستم که بیکار و پولش به زودی تحویل گرفته می شود
[ترجمه ترگمان]مطمئنم که آن تنبل و پولش به زودی از راه می رسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I stood still: an idler at an enormous accident.
[ترجمه گوگل]من ایستادم: بیکار در یک تصادف بزرگ
[ترجمه ترگمان]من بی حرکت ایستاده بودم: یک سگ بی کار در یک تصادف بسیار بزرگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They also added a slightly lighter steerer and idler system.
[ترجمه گوگل]آنها همچنین سیستم فرمان و بیکار را کمی سبکتر اضافه کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها همچنین یک سیستم آبی کمی سبک تر و سیستم بی کار را اضافه کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A learn man be an Idler who kill time by study.
[ترجمه گوگل]دانش‌آموز، بیکار است که زمان را با مطالعه می‌کشد
[ترجمه ترگمان]یک انسان یاد می گیرد که وقتی با مطالعه زمان را می کشد کمی فکرت را متمرکز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. When using the idler wheel only, fix the brace on the axes of the two idler wheels in paratactic or in series and the top of brace has footplate axes.
[ترجمه گوگل]هنگامی که فقط از چرخ هرزگرد استفاده می کنید، مهاربند را روی محورهای دو چرخ هرزگرد به صورت پاراتاکتیک یا سری ثابت کنید و بالای مهاربند دارای محورهای صفحه پایه است
[ترجمه ترگمان]زمانی که از چرخ بی کار تنها استفاده می کنید، اتل روی محورهای دو چرخ بی کار را در فاقد ارتباط یا سری تنظیم کنید و بالای بگیرید، محورهای footplate دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The range includes track roller, carrier roller, sprocket, idler, track link assembly, track shoe, track bolt and nut, bucket pin and bushing etc.
[ترجمه گوگل]این محدوده شامل غلتک مسیر، غلتک حامل، چرخ زنجیر، هرزگرد، مجموعه پیوند مسیر، کفشک مسیر، پیچ و مهره مسیر، پین سطل و بوش و غیره است
[ترجمه ترگمان]این محدوده شامل roller، roller، roller، sprocket، idler، مونتاژ لینک، پیچ جاده، پیچ و مهره، پین سطل و bushing و غیره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Idler wheel: wheel guiding the track.
[ترجمه گوگل]چرخ بیکار: چرخی که مسیر را هدایت می کند
[ترجمه ترگمان]چرخ: فرمان هدایت جاده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Adopt soft idler wheel of lower placement to encure the even cement.
[ترجمه گوگل]برای اطمینان از یکنواختی سیمان، چرخ نرم نرم را در محل پایین تر انتخاب کنید
[ترجمه ترگمان]چرخ idler نرم را به طرف پایین هدایت کنید تا سیمان یکدست را تمیز کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Track roller, carrier roller, idler are mounted with long life well sealed - cone floating ring - floating ring seal.
[ترجمه گوگل]غلتک مسیر، غلتک حامل، هرزگرد با عمر طولانی به خوبی مهر و موم شده - حلقه شناور مخروطی - مهر و موم حلقه شناور نصب شده است
[ترجمه ترگمان]غلتک کاری، قطارهای مسافربری، بی کار با طول عمر طولانی و آب بندی حلقه شناور بر روی حلقه شناور هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A learned an idler who kills time by study.
[ترجمه گوگل]دانشمندی بیکار که زمان را با مطالعه می کشد
[ترجمه ترگمان]یک تنبل که زمان را با مطالعه می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He gave the struggle his attention, as an idler might observe the feat of a juggler,(sentence dictionary) without interest in the outcome.
[ترجمه گوگل]او توجه خود را به مبارزه معطوف کرد، همانطور که یک بیکار ممکن است شاهکار یک شعبده باز (فرهنگ جملات) را بدون علاقه به نتیجه مشاهده کند
[ترجمه ترگمان]او به مبارزه خود دست کشید، چون بی کار می توانست شاهکار یک شعبده باز را ببیند، بدون آنکه علاقه ای به نتیجه داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A learned man is an idler who kills time by study.
[ترجمه گوگل]دانشمند مردی بیکار است که با مطالعه زمان را می کشد
[ترجمه ترگمان]یک مرد دانشمند، بی کار است که زمان را با مطالعه می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گیجی (اسم)
bewilderment, confusion, amusement, stun, stupefaction, stupor, distraction, bafflement, befuddlement, quandary, razzle-dazzle, idler, muddle, wackiness, giddiness, idleness, sopor

ادم بیکار و تنبل (اسم)
bum, idler

ادم بیکاره و مهمل (اسم)
hilding, bum, idler

ادم تنبل (اسم)
bum, idler, sluggard

بیکاره (اسم)
vagabond, idler, do-nothing

کند ذهنی (اسم)
stupor, stupidity, imbecility, idler, idleness

چرخ دلاله (اسم)
idler

تخصصی

[مهندسی گاز] چرخ دنده میانی، قرقره هرز گرد
[زمین شناسی] قرقره تکیه گاهی،هرزه گرد جهت جلوگیری ازانحنای نوارنقاله ،نوارباربری بایدتوسط قرقره هایی بافواصل منظم نگهداری شود.این قرقره ها به قرقره های تکیه گاهی موسومندکه ضمن نگهداری نواربه آن شکل مناسب جهت باربری نیز می دهند.

انگلیسی به انگلیسی

• lazy person, unproductive person, one who wastes time; idle wheel, idle gear (machinery)
if you call someone an idler, you mean that they are lazy and should be working.

پیشنهاد کاربران

ادم تنبل
idle [adj, v]
🗣️["آی" دِل]
idleness [n]
🗣️["آی" دِل نِس]
idly [adv]
🗣️["آیْد" لیٖ]
idler [ ( a ) n]
🗣️["آیْد" لِر]
Idler gear = دنده هرزگرد
پولی هرزه گرد
noun
[count] somewhat old - fashioned : someone who is lazy or does not work
a rich idler
تلفظ : آید لِر ✔ نه آیدِ لِر❌

بپرس