idiot

/ˈɪdiət//ˈɪdɪət/

معنی: خرفت، ادم سفیه و احمق، لاده
معانی دیگر: پخمه، کالیو، احمق، خر، ابله، دبنگ، بی خرد، خرف، سبک مغز، ساده

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a stupid person; imbecile; fool.
مترادف: blockhead, boob, dimwit, dolt, dummy, half-wit, imbecile, moron, nitwit, numskull
متضاد: genius
مشابه: ass, cretin, dope, dullard, dunce, fool, ignoramus, oaf, simpleton

- I was such an idiot to forget to bring the tickets!
[ترجمه [,,,,,,,,,,,,,]] mkkkm
|
[ترجمه ایین] من خیلی احمقی بودم که فراموش کردم بلیط ها را بیاورم!
|
[ترجمه آیین تفکری] همون آیین منم ترجمه من اونه
|
[ترجمه باشد باشد :/] پن تا ترجمه هس چر اینو میخونی؟ :/
|
[ترجمه یه آدمی] من خیلی احمق بودم که فراموش کردم بلیط ها رو بیارم!
|
[ترجمه گوگل] من خیلی احمقی بودم که فراموش کردم بلیط ها را بیاورم!
[ترجمه ترگمان] خیلی احمقم که یادم رفت بلیط ها رو بیارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: (outdated; no longer in scientific use) a person who is profoundly subnormal in intellectual development as a result of a birth defect, early illness, or severe injury.
مترادف: cretin
مشابه: half-wit, moron

جمله های نمونه

1. a blithering idiot
احمق چرندباف

2. the veriest idiot that had ever comt to my shop
ابله ترین فردی که هرگز به مغازه ی من پا گذاشته بود

3. who was the idiot who left the door open?
آن احمقی که در را بازگذاشت کی بود؟

4. his father was the idiot who loaned his life's savings to crooks
پدرش آن ابلهی بود که پس انداز همه ی عمرش را به کلاهبرداران قرض داد.

5. Do not argue with an idiot. He will drag you down to his level and beat you with experience.
[ترجمه گوگل]با یک ابله بحث نکنید او شما را به سطح خود پایین می آورد و با تجربه شما را شکست می دهد
[ترجمه ترگمان] با یه احمق بحث نکن تو رو تا سطح خودش میکشه و با تجربه باه ات برخورد می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He must be a raving idiot/lunatic.
[ترجمه گوگل]او باید یک احمق/دیوانه هولناک باشد
[ترجمه ترگمان] اون باید یه احمق و خل و چل باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Standing there on stage I felt a complete idiot.
[ترجمه گوگل]وقتی روی صحنه ایستاده بودم احساس می کردم یک احمق کامل هستم
[ترجمه ترگمان]ان جا ایستادم و احساس حماقت کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I felt like a complete idiot.
[ترجمه Park jeita] احساس کردم یک احمق تمام عیار هستم
|
[ترجمه گوگل]احساس می کردم یک احمق تمام عیار هستم
[ترجمه ترگمان]احساس حماقت می کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. What an idiot I was to leave my suitcase on the train!
[ترجمه گوگل]چه احمقی بودم که چمدانم را در قطار رها کردم!
[ترجمه ترگمان]عجب احمقی بودم که suitcase را در قطار می گذاشتم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. That idiot changed lanes without signalling.
[ترجمه گوگل]اون احمق بدون علامت دادن مسیر رو عوض کرد
[ترجمه ترگمان] اون احمق بدون علامت حرکت مسیر رو عوض کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I think he'd dismissed me as an idiot within five minutes of meeting me.
[ترجمه گوگل]فکر می کنم او من را به عنوان یک احمق در عرض پنج دقیقه از ملاقات با من رد کرده بود
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم تا پنج دقیقه دیگر مرا به عنوان یک ابله اخراج کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I smile like an idiot when I'm talking to you.
[ترجمه گوگل]وقتی دارم باهات حرف میزنم مثل یه احمق لبخند میزنم
[ترجمه ترگمان]وقتی با تو حرف می زنم مثل یک احمق لبخند می زنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. What is that stupid idiot doing?
[ترجمه ....] اون احمقِ خر داره چی کار می کنه ؟
|
[ترجمه آیین تفکری] اون احمق احمق داره چی کار میکنه؟
|
[ترجمه .] اون بیشعور احمق داره چی کار می کنه
|
[ترجمه گوگل]اون احمق احمق داره چیکار میکنه؟
[ترجمه ترگمان]اون احمق احمق چی کار می کنه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Put that down you flaming idiot!
[ترجمه گوگل]این احمق شعله ور را زمین بگذار!
[ترجمه ترگمان]! اون رو بذار زمین، احمق شعله ور
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I realized I was babbling like an idiot.
[ترجمه گوگل]فهمیدم مثل احمق ها دارم غر می زنم
[ترجمه ترگمان]متوجه شدم که دارم مثل یک احمق وراجی می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. I had a close shave this morning, some idiot almost knocked me off my bike.
[ترجمه آیین تفکری] من امروز صبح یک اصلاح نزدیک انجام دادم، یک احمق نزدیک بود مرا از دوچرخه ام بیاندازد.
|
[ترجمه گوگل]من امروز صبح یک اصلاح نزدیک انجام دادم، یک احمق نزدیک بود مرا از دوچرخه ام بیاندازد
[ترجمه ترگمان]من امروز صبح خیلی از خودم رو اصلاح کردم یه احمقی بود که من رو از bike پرت کرد بیرون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خرفت (اسم)
fool, imbecile, dotard, idiot

ادم سفیه و احمق (اسم)
idiot

لاده (اسم)
idiot

انگلیسی به انگلیسی

• fool, dunce, simpleton; person who is severely mentally handicapped
if you call someone an idiot, you mean that they are very stupid.

پیشنهاد کاربران

کله پوک
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : idiocy / idiot
✅️ صفت ( adjective ) : idiotic
✅️ قید ( adverb ) : idiotically
A bunch of idiots surround me
نخود مغز
idiot - proof application: اپلیکیشن هایی که راحت میشه باهاش کار کرد حتی انسان هایی که هیچ سررشته ای ندارند
احمق. خنگ
خرفت
کندذهن
idiot=خنگ، گاگول، اسکول، ابله، نادان، احمق
ساده
بی مزه
attention to: I’m a idiot sandwich
https://www. youtube. com/watch?v=nK4_u4hW0jM
fool
گیج ومنگ
گاگول، اسکول
احمق، کودن، خرفت
خل و چل
خنگ، ابله، کودن، اسکول
کودن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس