1. There are good pedagogic reasons for avoiding idiomatic idiosyncrasy of this kind.
[ترجمه گوگل]دلایل آموزشی خوبی برای پرهیز از این نوع ویژگیهای اصطلاحی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]دلایل قانع کننده ای برای اجتناب از حالت شخصی این نوع وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Approaching when Sammler was so preoccupied, Bruch, his idiosyncrasy, got a very special reception.
[ترجمه گوگل]با نزدیک شدن به زمانی که ساملر بسیار مشغول بود، بروخ، شخصیت خاص او، مورد استقبال بسیار ویژه ای قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]وقتی به او نزدیک شد که به قدری حواسش پرت شده بود که حالت عادی خودش را داشت، به ویژه از پذیرایی خاص خود پذیرایی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. You can learn to compensate for such an idiosyncrasy with a little logic and discipline.
[ترجمه گوگل]شما می توانید یاد بگیرید که با کمی منطق و انضباط، چنین بی خاصیتی را جبران کنید
[ترجمه ترگمان]شما می توانید یاد بگیرید که چنین شخصی را با یک منطق و نظم کمی جبران کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Romantic fanciful thoughts and connotative and elegant idiosyncrasy unfold rich an tender feeling.
[ترجمه گوگل]افکار فانتزی عاشقانه و تداعی های خاص و ظریف حسی لطیف را آشکار می کند
[ترجمه ترگمان]افکار خیالی رمانتیک و ویژگی های شخصی ظریف و ظریف، احساسات لطیف و لطیفی را آشکار می ساختند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Eating no meat was Amy's idiosyncrasy.
6. Every village has its idiosyncrasy and its constitution.
[ترجمه گوگل]هر روستایی ویژگی و قانون اساسی خود را دارد
[ترجمه ترگمان]هر روستا شخصی شخصی و قانون اساسی آن را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. They also cannot take the dynamic idiosyncrasy of recognizer into account.
[ترجمه گوگل]آنها همچنین نمی توانند ویژگی پویای شناساگر را در نظر بگیرند
[ترجمه ترگمان]آن ها همچنین نمی توانند ویژگی های شخصی موسس را در نظر بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. With an idiosyncrasy thateasyto recognize you would find a familiar but refreshing world!
[ترجمه گوگل]با یک ویژگی خاص که به راحتی می توان تشخیص داد دنیایی آشنا اما با طراوت پیدا خواهید کرد!
[ترجمه ترگمان]با یک نگاه نا متعارف، شما یک دنیای آشنا و تازه پیدا خواهید کرد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Looking from the theoretic feature, it has the idiosyncrasy of successive nature, innovative nature, opening nature, times nature, foresightedness and scientific nature, etc.
[ترجمه گوگل]با نگاهی به ویژگی نظری، دارای خاصیت ماهیت متوالی، ماهیت بدیع، طبیعت باز، ماهیت زمانه، آینده نگری و ماهیت علمی و غیره است
[ترجمه ترگمان]با نگاه کردن به ویژگی نظری، ویژگی های شخصی، طبیعت نوآورانه، طبیعت باز، طبیعت باز، طبیعت و طبیعت علمی و غیره را دارا می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Idiosyncrasy and vicissitude had combined to stamp Sergeant Troy as an exceptional being.
[ترجمه گوگل]خاص بودن و فراز و نشیب با هم ترکیب شده بود تا سرجنگ تروی را موجودی استثنایی نشان دهد
[ترجمه ترگمان]در تحول و تحول به نام گروهبان تروی را به عنوان یک موجود استثنایی تلقی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Every village has its idiosyncrasy, its constitution, often its own code of morality.
[ترجمه گوگل]هر دهکده خاصیت خاص خود را دارد، قانون اساسی خود را دارد، اغلب قوانین اخلاقی خاص خود را دارد
[ترجمه ترگمان]هر روستا نا متعارف، قانون اساسی آن، و اغلب قوانین اخلاق خاص خودش را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. It was his idiosyncrasy to seem much older than his years.
[ترجمه گوگل]این ویژگی خاص او بود که خیلی بزرگتر از سال هایش به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]این عادت او بود که مسن تر از سال ها به نظر برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The book is a gem of Victorian idiosyncrasy.
[ترجمه گوگل]این کتاب گوهر خاصیت ویکتوریایی است
[ترجمه ترگمان]این کتاب یک گوهر نا متعارف ویکتوریا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. A distinctive behavioral trait; an idiosyncrasy.
[ترجمه گوگل]یک ویژگی رفتاری متمایز؛ یک خصلت خاص
[ترجمه ترگمان]یک ویژگی رفتاری متمایز؛ یک ویژگی شخصی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید