identifiable

/aɪˈdentəˌfaɪəbl̩//aɪˌdentɪˈfaɪəbl̩/

معنی: قابل شناسایی
معانی دیگر: قابل شناسایی

جمله های نمونه

1. She looked young, and was immediately identifiable as a trainee.
[ترجمه گوگل]او جوان به نظر می رسید و بلافاصله به عنوان یک کارآموز قابل شناسایی بود
[ترجمه ترگمان]او جوان به نظر می رسید و بلافاصله به عنوان یک کار آموز شناخته می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The police were identifiable by their uniform.
[ترجمه گوگل]پلیس با یونیفرم خود قابل شناسایی بود
[ترجمه ترگمان]پلیس با یونیفرم آن ها قابل شناسایی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The house is easily identifiable by the large tree outside.
[ترجمه گوگل]خانه به راحتی با درخت بزرگ بیرون قابل شناسایی است
[ترجمه ترگمان]خانه به راحتی توسط درخت بزرگ در بیرون قابل تشخیص است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In her bright yellow coat, she was easily identifiable in the crowd.
[ترجمه گوگل]او در کت زرد روشنش به راحتی در میان جمعیت قابل شناسایی بود
[ترجمه ترگمان]در کت زرد روشنش به راحتی در میان جمعیت قابل تشخیص بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It was personalized and identifiable in a way unknown since Lloyd George's heyday.
[ترجمه گوگل]از دوران شکوفایی لوید جورج به گونه ای ناشناخته شخصی و قابل شناسایی بود
[ترجمه ترگمان]شخصی که از زمان اوج زندگی لو ید تا به حال ناشناخته و قابل تشخیص بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The temple is easily identifiable by its long, rectangular Central Court, in this case oriented north-north-east to south-south-west.
[ترجمه گوگل]این معبد به راحتی توسط صحن مرکزی مستطیل شکل و طویل آن قابل شناسایی است که در این مورد جهت گیری شمال-شمال شرقی تا جنوب-جنوب-غربی دارد
[ترجمه ترگمان]این معبد به راحتی توسط دادگاه مرکزی بلند و مستطیلی شکل می گیرد که در شمال - شمال شرقی - شمال شرقی - غرب - غرب قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Hence, there is a readily identifiable gain to both parties.
[ترجمه گوگل]از این رو، سود قابل شناسایی برای هر دو طرف وجود دارد
[ترجمه ترگمان]از این رو، یک منفعت شناخته شده به آسانی برای هر دو طرف وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Plurality electoral systems tend to produce two identifiable blocs while majority run-off elections tend to produce more fragmented support.
[ترجمه گوگل]سیستم‌های انتخاباتی کثرت گرایش به تولید دو بلوک قابل شناسایی دارند در حالی که انتخابات اکثریت در دور دوم تمایل به ایجاد حمایت پراکنده‌تر دارد
[ترجمه ترگمان]سیستم های انتخاباتی Plurality تمایل به تولید دو بلوک قابل شناسایی دارند در حالی که اکثر انتخابات دور دوم تمایل به تولید پشتیبانی پراکنده بیشتر دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. For example, plasticity seems to depend on identifiable ion channels and catalytic molecules that activate or inhibit these channels.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، به نظر می رسد شکل پذیری به کانال های یونی قابل شناسایی و مولکول های کاتالیزوری بستگی دارد که این کانال ها را فعال یا مهار می کنند
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، plasticity به نظر می رسد که به کانال های یونی قابل شناسایی و مولکول های کاتالیزوری که این کانال ها را فعال یا مهار می کنند وابسته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But nowhere does the jazz component lose its identifiable tone.
[ترجمه گوگل]اما هیچ جا جزء جاز لحن قابل شناسایی خود را از دست نمی دهد
[ترجمه ترگمان]اما جز جاز صدای قابل شناسایی خود را از دست نمی دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In the absence of hone, most cuts are identifiable by the muscle structure.
[ترجمه گوگل]در غیاب هون، بیشتر بریدگی ها با ساختار عضلانی قابل شناسایی هستند
[ترجمه ترگمان]در غیاب of، بیشتر بریدگی ها توسط ساختار ماهیچه ای تعیین می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But there is no identifiable general principle determining which acts of government require positive legal authorization in order to be lawful.
[ترجمه گوگل]اما هیچ اصل کلی قابل شناسایی وجود ندارد که تعیین کند کدام اعمال دولت برای قانونی بودن نیاز به مجوز قانونی مثبت دارند
[ترجمه ترگمان]اما هیچ اصل کلی مشخصی وجود ندارد که تعیین کند کدام عمل دولت نیازمند اعطای مجوز قانونی مثبت به منظور قانونی بودن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They go through similar identifiable stages of emotional reactions.
[ترجمه گوگل]آنها مراحل شناسایی مشابهی از واکنش های عاطفی را پشت سر می گذارند
[ترجمه ترگمان]آن ها در مراحل مشخصی از واکنش های احساسی قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She is identifiable by her missing left eye, and her green right eye.
[ترجمه گوگل]او با چشم چپ گم شده و چشم راست سبزش قابل شناسایی است
[ترجمه ترگمان]او با چشم چپش و چشم راستش را تشخیص می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قابل شناسایی (صفت)
identifiable

تخصصی

[حسابداری] قابل تشخیص، قابل شناسائی
[ریاضیات] قابل شناسایی
[آب و خاک] قابل شناسائی، قابل تطبیق

انگلیسی به انگلیسی

• able to be identified, recognizable
something that is identifiable can be recognized.

پیشنهاد کاربران

۱. مشخص. بارز. واضح. روشن ۲. قابل تشخیص. قابل شناسایی
مثال:
His face wasn’t identifiable.
صورتش قابل شناسایی و تشخیص نبود.
قابل شناسایی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : identify
✅️ اسم ( noun ) : identification / identity / identifier
✅️ صفت ( adjective ) : identifiable
✅️ قید ( adverb ) : identifiably
هویت
قابل تشخیص
با هویت
قابل شناسایی
محسوس، قابل لمس

بپرس