1. ideas that conflict
عقایدی که با هم منافات دارند.
2. ideas worth fighting for
عقایدی که ارزش جنگیدن را دارند
3. fresh ideas
اندیشه های نو
4. fuddy-duddy ideas
عقاید عهد دقیانوس
5. his ideas are based on democratic principles
عقاید او بر اصول دموکراتیک متکی است.
6. his ideas are far to the right
عقاید (سیاسی) او خیلی دست راستی است.
7. his ideas are mirrored in his stories
اندیشه های او در داستان هایش منعکس شده اند.
8. his ideas are not in sync with the mainstream of political thought in canada
عقاید او با اندیشه های سیاسی متداول در کانادا همگام نیست.
9. his ideas are patterned on marx's
عقاید او از مارکس تقلید شده است.
10. his ideas do not conform with the norms of the society
عقاید او با معیارهای اجتماع سازگار نیست.
11. his ideas on this topic seemed very cloudy
عقاید او در این باره خیلی مبهم به نظر می رسید.
12. inchoate ideas
عقاید تازه ایجاد شده،اندیشه های نوپا
13. many ideas were churning in my head
اندیشه های زیادی در مغزم موج می زد.
14. mathematical ideas have to be formulated
اندیشه های ریاضی را باید به صورت فرمول بیان کرد.
15. musty ideas
عقاید کهنه
16. orthodox ideas
عقاید به روال (معمولی)
17. peremptory ideas about right and wrong
عقاید کوته فکرانه درباره ی درست و غلط
18. political ideas based on conjectures
عقاید سیاسی مبتنی بر اوهام
19. productive ideas
عقاید سازنده
20. retrograde ideas
عقاید پسگرای
21. strange ideas came to my mind
اندیشه های عجیب و غریبی به خاطرم خطور کرد.
22. the ideas bandied back and forth between producers and writers
عقایدی که مرتبا بین نویسندگان و کارگردانان مبادله می شد
23. the ideas that exist in the mind of an artist
اندیشه هایی که در ذهن هنرمند وجود دارد
24. the ideas which he vended from the pulpit
عقایدی که او از منبر اعلام کرد
25. these ideas are open to challenge
این عقاید در معرض پرسش و تردید هستند.
26. those ideas will be committed to the trash heap of history
آن عقاید به زباله دان تاریخ واصل خواهد شد.
27. true ideas are those that we can test and validate
عقاید راستین آنهایی هستند که می توان آنها را آزمود و اثبات کرد.
28. warmed-over ideas
عقاید تکراری و واخورده
29. wild-eyed ideas
اندیشه های نابخردانه
30. woolly ideas
عقاید مغشوش
31. clothe your ideas in a garment of reality
عقاید خود را به جامه ی واقعیت ملبس کن.
32. his political ideas are too extreme
اندیشه های سیاسی او بسیار افراطی است.
33. nascent revolutionary ideas
عقاید انقلابی در حال تکوین
34. the political ideas of that (married) couple coincide completely
عقاید سیاسی آن زن و شوهر کاملا متوافق اند.
35. to interchange ideas
تبادل افکار کردن
36. we receive ideas by dint of repetition
به زور تکرار اندیشه ها را فرا می گیریم.
37. your political ideas are roughly coincident with mine
عقاید سیاسی شما با عقاید من تقریبا در یک راستا است.
38. give somebody ideas
به کسی امید (معمولا بیهوده) دادن،تلقین کردن،فکر به سر کسی انداختن
39. a collision of ideas
تضاد اندیشه ها
40. a mint of ideas
سرچشمه ی لایزال عقاید
41. he communicated his ideas clearly
او نظریات خود را به طور روشنی بیان کرد.
42. he has grandiose ideas about himself
او خیلی به خودش می نازد.
43. he suggested interesting ideas
او نظرات جالبی را پیشنهاد کرد.
44. he wove his ideas into a fine story
اندیشه های خود را به صورت داستان در آورد.
45. some day your ideas too will have their day in court
روزی نوبت ارائه ی عقاید تو هم فراخواهد رسید.
46. the communication of ideas
تبادل اندیشه ها
47. the inception of ideas
در زایش اندیشه ها
48. the marketplace of ideas
بازار اندیشه ها
49. they have funny ideas about religion
آنها درباره ی مذهب عقاید عجیب و غریبی دارند.
50. to assimilate new ideas
جذب کردن عقاید جدید
51. to express one's ideas coherently
عقاید خود را با انسجام بیان کردن
52. to imbibe new ideas
اندیشه های تازه ای را جذب کردن
53. to incarnate political ideas in governmental organizations
متجلی کردن اندیشه های سیاسی در قالب سازمان های دولتی
54. a man of great ideas
مردی با عقاید فوق العاده
55. a wealth of interesting ideas
وفور عقاید جالب
56. abject immitation of foreign ideas
تقلید حقیرانه ی اندیشه های خارجی
57. akbar and his antiseptic ideas
اکبر و اندیشه های بی بو و خاصیت او
58. an assemblage of different ideas
مجموعه ای از ایده های گوناگون
59. foreign and hence unpopular ideas
عقاید بیگانه و بنابراین نامحبوب
60. foreign travellers introduced new ideas into iran
مسافران خارجی اندیشه های تازه ای را به ایران رسوخ دادند.
61. he has some strange ideas
او اعتقادات عجیب و غریبی دارد.
62. many have challenged darwin's ideas
خیلی ها عقاید داروین را زیر سوال برده اند.
63. old men with antediluvian ideas
پیرمردانی با عقاید عهد دقیانوس
64. the contention of opposing ideas
ستیز عقاید متضاد
65. the flow of different ideas fecundates the atmosphere of the university
جریان عقاید گوناگون محیط دانشگاه را زادمند می کند.
66. the flow of fresh ideas
جریان عقاید تازه
67. the novelty of his ideas
تازگی اندیشه های او
68. the potency of his ideas
توانمندی عقاید او
69. a young man with incandescent ideas
مردی جوان با اندیشه های تابان
70. an old politician with fusty ideas
سیاست باز پیر با عقاید پوسیده