1. hindu iconography
نگاره شناسی هندوان
2. william blake's iconography
نگاره های ویلیام بلیک
3. I am studying the iconography of Islamic texts, with special reference to the representation of women.
[ترجمه گوگل]من در حال مطالعه شمایل نگاری متون اسلامی با اشاره ویژه به بازنمایی زنان هستم
[ترجمه ترگمان]من در حال مطالعه iconography متون اسلامی با توجه ویژه به نمایش زنان هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The iconography of this picture is fascinating.
5. Pollock visited the exhibition daily and assimilated its iconography and stylistic innovation.
[ترجمه گوگل]پولاک هر روز از نمایشگاه بازدید می کرد و شمایل نگاری و نوآوری سبک آن را در خود جذب می کرد
[ترجمه ترگمان]پولاک به طور روزانه از نمایشگاه دیدن کرده و iconography و نوآوری های سبکی اش را جذب کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Cowboys and prospectors dominate the neon iconography of the hotels along Fremont Street, the older part of town.
[ترجمه گوگل]کابوی ها و جستجوگران بر نمادهای نئون هتل های امتداد خیابان فرمونت، بخش قدیمی شهر، تسلط دارند
[ترجمه ترگمان]Cowboys و جویندگان الماس بر the نیونی هتل ها در امتداد خیابان فرمونت تسلط داشتند که قسمت قدیمی تر شهر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. But if Mr Winchester's iconography is sometimes suspect, his opus is almost unfailingly entertaining.
[ترجمه گوگل]اما اگر شمایلنگاری آقای وینچستر گاهی مشکوک است، کار او تقریباً بیوقفه سرگرمکننده است
[ترجمه ترگمان]اما اگر iconography Mr برخی اوقات مظنون باشد، آثار او تقریبا بدون وقفه سرگرم کننده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. With the worship of Amida, a new Buddhist iconography arose.
[ترجمه گوگل]با پرستش آمیدا، شمایل نگاری جدید بودایی پدید آمد
[ترجمه ترگمان]با پرستش of، یک مجسمه بودا جدید از جا بلند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Scattered across feminist iconography, it makes points about women's issues which are usually clear and concise.
[ترجمه گوگل]این کتاب که در سراسر شمایل نگاری فمینیستی پراکنده است، نکاتی را در مورد مسائل زنان بیان می کند که معمولاً واضح و مختصر هستند
[ترجمه ترگمان]در بین iconography فمینیستی، این موضوع به موضوعات مربوط به زنان اشاره می کند که معمولا واضح و مختصر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Even questions of iconography were barely touched upon.
[ترجمه گوگل]حتی سوالات مربوط به شمایل نگاری به سختی مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]حتی سوال هایی که در ذهنم حک مفرما بود به سختی لمسش کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Similarly, her often fey iconography suggests her interest in the supernatural.
[ترجمه گوگل]به طور مشابه، شمایل نگاری غالباً بینظیر او حاکی از علاقه او به ماوراء طبیعی است
[ترجمه ترگمان]به طور مشابه، iconography often او علاقه خود را به ماورای طبیعی نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. An accessory is merely a piece of iconography, used to express individual identity.
[ترجمه گوگل]لوازم جانبی صرفاً قطعه ای از نمادنگاری است که برای بیان هویت فردی استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]یک وسیله جانبی صرفا یک تکه of است که برای بیان هویت فرد مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Analyses of the text and iconography will be published promptly in an academic journal in 200
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل متن و شمایل نگاری به سرعت در یک مجله دانشگاهی در سال 200 منتشر خواهد شد
[ترجمه ترگمان]تحلیل های متن و iconography در یک مجله علمی در ۲۰۰ منتشر خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Objective To explore the characteristics of clinic and iconography in cerebral schistosomiasis.
[ترجمه گوگل]هدف بررسی ویژگیهای کلینیک و نماد نگاری در شیستوزومیازیس مغزی
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی ویژگی های کلینیک و iconography در schistosomiasis مغزی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Here, I combine a number of methodological approaches: iconography, style analysis, sociology and psychology.
[ترجمه گوگل]در اینجا، من تعدادی از رویکردهای روش شناختی را ترکیب می کنم: شمایل نگاری، تحلیل سبک، جامعه شناسی و روانشناسی
[ترجمه ترگمان]در اینجا چند رویکرد روش شناسی را ترکیب می کنم: iconography، آنالیز سبک، جامعه شناسی و روان شناسی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید