ice pick

/ˈaɪsˈpɪk//aɪspɪk/

معنی: چکش یخشکن، یخ خرد کن
معانی دیگر: چکش یخ شکن، یخ تیشه، ی  خرد کن، چکش ی شکن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a pointed metal tool used to chip or break ice into small pieces.

جمله های نمونه

1. It was as if ice picks had been driven into my ear.
[ترجمه گوگل]انگار خرده های یخ را در گوشم فرو کرده بودند
[ترجمه ترگمان]انگار که یخ به گوش من وارد شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Winter hunting equipment, for example-including snow goggles, ice picks, and harpoons-was stored in skin bags.
[ترجمه گوگل]تجهیزات شکار زمستانی، به عنوان مثال - از جمله عینک برفی، کلنگ یخ، و زوبین - در کیسه های پوستی ذخیره می شد
[ترجمه ترگمان]برای مثال، تجهیزات شکار زمستانی - از جمله عینک های برفی، کلنگ و زوبین ها - در کیسه های پوست ذخیره شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. You ever study how they used to do ice pick lobotomies?
[ترجمه گوگل]آیا تا به حال مطالعه کرده اید که آنها چگونه لوبوتومی یخ جمع آوری می کردند؟
[ترجمه ترگمان]آیا تا به حال مطالعه کرده اید که چگونه از یخ زدن یخ استفاده می کنند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Then using an ice pick or a nail, push through the headliner thus identifying the location of the headliner to be cut away from the inside.
[ترجمه گوگل]سپس با استفاده از یک یخ یا میخ، هدلاینر را فشار دهید و بدین ترتیب محل هدلینر را که باید از داخل بریده شود، مشخص کنید
[ترجمه ترگمان]سپس با استفاده از یک برش یخی یا میخ، از میان headliner عبور کرده و در نتیجه مکان of را تشخیص دهید تا از داخل برش داده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Be careful when you use the ice pick, she admonished And don't cry.
[ترجمه گوگل]مواظب باشید وقتی از یخ‌چین استفاده می‌کنید، او توصیه کرد و گریه نکنید
[ترجمه ترگمان]به من توصیه کرد: وقتی از انتخاب یخ استفاده می کنی مراقب باش و گریه نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A pointed object, such as an ice pick, a goad, or a thorn.
[ترجمه گوگل]یک شی نوک تیز، مانند یخ‌چین، گود یا خار
[ترجمه ترگمان]شی نوک تیز، مانند یک برش یخی، a، یا خار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Blue Mooney squatted next to a pink-and-white Pontiac as he stabbed the ice pick into the fourth tire.
[ترجمه گوگل]بلو مونی در حالی که چمباتمه زد کنار یک پونتیاک صورتی و سفید چمباتمه زده بود در حالی که چوب یخ را به لاستیک چهارم فرو می کرد
[ترجمه ترگمان]\"مونی باسو\" در کنار یک دستگاه تراش صورتی و سفید چمباتمه زد و ضربه چاقو را وارد لاستیک چهارم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Locate the hidden objects on the list and take the ICE PICK.
[ترجمه گوگل]اشیاء پنهان در لیست را پیدا کنید و ICE PICK را انتخاب کنید
[ترجمه ترگمان]اشیا پنهان شده در فهرست را پیدا کرده و the ICE را بردارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. More sea ice means colder winters, because frigid winds blowing over ice pick up little heat from the warmer waters below.
[ترجمه گوگل]یخ بیشتر دریا به معنای زمستان های سردتر است، زیرا بادهای سردی که روی یخ می وزند گرمای کمی را از آب های گرمتر زیر می گیرند
[ترجمه ترگمان]یخ دریایی بیشتر به معنای زمستان سردتر است، چون باده ای سرد که بر روی یخ حرکت می کنند گرمای کمی را از آب های گرم در پایین جذب می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Indeed, this was the favorite spot for Mafia torturers, who searched it out on the cheeks of their victims with the needle-fine point of an ice pick.
[ترجمه گوگل]در واقع، این نقطه مورد علاقه شکنجه‌گران مافیایی بود، که با نوک سوزنی یخ‌چینی آن را روی گونه‌های قربانیان خود جستجو می‌کردند
[ترجمه ترگمان]در واقع، این نقطه مورد علاقه for مافیا بود که آن را روی گونه های قربانیان خود با نوک سوزن سوزنی یک تکه یخ جستجو می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Using a small ax, I cut an old inner tube into the shape of the sole and put holes in the rims of the shoes with an ice pick.
[ترجمه گوگل]با استفاده از یک تبر کوچک، یک لوله داخلی قدیمی را به شکل زیره بریدم و با یخ‌چین سوراخ‌هایی در لبه‌های کفش ایجاد کردم
[ترجمه ترگمان]با استفاده از یک تبر کوچک، یک لوله داخلی قدیمی را به شکل تنها سوراخ کردم و سوراخ هایی در لبه کفش با یک انتخاب یخ ایجاد کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. If you thought that scene in Sucker Punch where the doctor gave lobotomies with an ice pick was artistic exaggeration — well, it wasn't.
[ترجمه گوگل]اگر فکر می‌کردید آن صحنه در Sucker Punch که در آن دکتر لوبوتومی با یخ‌گیر انجام می‌داد، اغراق‌آمیز هنری بود - خب، اینطور نبود
[ترجمه ترگمان]اگر شما این صحنه را در Sucker پانچ تصور کردید، جایی که دکتر با یک انتخاب یخی lobotomies را به او داد، اغراق هنرمندانه بود - خوب، اینطور نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چکش یخ شکن (اسم)
icepick

یخ خرد کن (اسم)
icepick

انگلیسی به انگلیسی

• hand implement with a sharp spike for chipping ice

پیشنهاد کاربران

Noun - countable :
چکش یخ شکن ( که کوهنوردان از آن در صعود به قله ها استفاده می کنند. )
یخ شکن ( وسیله ی مورد استفاده در آشپزخانه جهت خُرد کردن یخ ها و تقسیم آنها به اندازه ی مناسب )
یخ شکن

بپرس