isomorphism

/ˌaɪsəˈmɔːrˌfɪzəm//ˌaɪsəˈmɔːˌfɪzəm/

(زیست شناسی: شباهت ساختمان و شکل سازواره هایی که به گونه ها و نژادهای مختلف تعلق دارند) جور ریختی، (شیمی: شباهت بلورهای موادی که حاوی عناصر مختلف اند) جوربلوری، همریختی، هم شکلی در بلورشدن، یک ریختی

جمله های نمونه

1. ring isomorphism
یکریختی حلقوی

2. An automorphism of a map is an isomorphism from the map to itself.
[ترجمه گوگل]خودمورفیسم یک نقشه یک هم شکلی از نقشه به خود است
[ترجمه ترگمان]نقشه یک نقشه هم ریختی از نقشه به خودش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Among them the widespread phenomenon of isomorphism - phase replacement, thus forming a series isomorphous mixed crystals.
[ترجمه گوگل]در میان آنها پدیده گسترده ایزومورفیسم - جایگزینی فاز، در نتیجه تشکیل یک سری کریستال های مخلوط هم شکل
[ترجمه ترگمان]در بین آن ها پدیده رایج جایگزینی فاز هم ریختی (isomorphism)وجود دارد، در نتیجه یک سری از کریستال های مختلط تشکیل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Although Subgraph Isomorphism problem is known to be NP-complete, our solution is very fast in practice for real circuits.
[ترجمه گوگل]اگرچه مسئله ایزومورفیسم زیرگراف NP-complete شناخته شده است، راه حل ما در عمل برای مدارهای واقعی بسیار سریع است
[ترجمه ترگمان]اگرچه حل مساله NP کامل است، اما راه حل ما برای مدارات واقعی بسیار سریع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The integrity, force tendentious and heterogeneous isomorphism makes the nervous system of appreciator produced the same structure mode as painting works, can be found in different painting art works.
[ترجمه گوگل]یکپارچگی، نیروی گرایشی و ایزومورفیسم ناهمگون باعث می شود که سیستم عصبی قدردان همان حالت ساختاری را ایجاد کند که آثار نقاشی، در آثار هنری مختلف نقاشی یافت می شود
[ترجمه ترگمان]انسجام شخصیت، هم ریختی اجباری و هم ریختی ناهمگن، سیستم عصبی of را که همان حالت ساختار را به عنوان آثار نقاشی تولید می کند را می توان در آثار هنری نقاشی مختلف یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Navajoite is as isomorphism hosting in the lattice of hydromica which is the major hosting ore for navajoite.
[ترجمه گوگل]ناواهوئیت به عنوان میزبان ایزومورفیسم در شبکه هیدرومیکا است که عمده ترین کانه میزبان ناواجویت است
[ترجمه ترگمان]Navajoite به عنوان یک میزبان ریختی در شبکه of است که محل اصلی میزبانی navajoite است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The article analyses the cause of industrial isomorphism based on H - O and industrial cluster theory.
[ترجمه گوگل]این مقاله به تحلیل علت ایزومورفیسم صنعتی بر اساس H - O و تئوری خوشه صنعتی می پردازد
[ترجمه ترگمان]این مقاله علت هم ریختی صنعتی مبتنی بر نظریه خوشه H - O و صنعتی را تجزیه و تحلیل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Up to isomorphism, there is just one complete graph on vertices.
[ترجمه گوگل]تا ایزومورفیسم، فقط یک نمودار کامل روی رئوس وجود دارد
[ترجمه ترگمان]تا هم ریختی، یک گراف کامل بر روی راس ها وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Isomorphism, in brief, means two graphs possess identical topological structures.
[ترجمه گوگل]ایزومورفیسم به طور خلاصه به این معنی است که دو نمودار دارای ساختارهای توپولوژیکی یکسانی هستند
[ترجمه ترگمان]isomorphism، به طور خلاصه، به این معنی است که دو نمودار دارای ساختارهای توپولوژیکی یک سان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Applying permutation matrix, the association and the system isomorphism between contractual relationship modeling in theory and its operation in practice were verified.
[ترجمه گوگل]با استفاده از ماتریس جایگشت، ارتباط و ایزومورفیسم سیستم بین مدل‌سازی روابط قراردادی در تئوری و عملکرد آن در عمل تأیید شد
[ترجمه ترگمان]استفاده از ماتریس جایگشت، ارتباط و هم ریختی سیستم بین مدل سازی رابطه قراردادی در نظریه و عملکرد آن در عمل تایید شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Solving Lattice Point Problems by Propositional Reasoning with Isomorphism Cutting Strategy. National Taiwan University, Taipei, Taiwan.
[ترجمه گوگل]حل مسائل نقطه شبکه با استدلال گزاره ای با راهبرد برش ایزومورفیسم دانشگاه ملی تایوان، تایپه، تایوان
[ترجمه ترگمان]حل مشکلات نقطه نقطه به وسیله استدلال propositional با استراتژی برش isomorphism دانشگاه ملی تایوان، تایپه، تایوان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Then the isomorphism judgment criterion based on the circuit analysis is obtained by applying the circuit laws and the method of branch current to the circuit models.
[ترجمه گوگل]سپس با اعمال قوانین مدار و روش انشعاب جریان بر روی مدل های مدار، معیار قضاوت ایزومورفیسم بر اساس تحلیل مدار به دست می آید
[ترجمه ترگمان]سپس معیار داوری هم ریختی مبتنی بر تحلیل مدار با اعمال قوانین مدار و روش جریان شاخه به مدل های مدار بدست می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A new isomorphism testing algorithm for graphs is presented, which consists of incidence degree sequence method and improved golden section incidence degree sequence method.
[ترجمه گوگل]یک الگوریتم جدید تست ایزومورفیسم برای نمودارها ارائه شده است که شامل روش توالی درجه بروز و روش توالی درجه بروز مقطع طلایی بهبود یافته است
[ترجمه ترگمان]یک الگوریتم تست هم ریختی جدید برای نمودارها ارائه شده است، که شامل روش توالی درجه رخداد و روش توالی degree درجه طلایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A generalization of the problem, the subgraph isomorphism problem, is known to be NP - complete.
[ترجمه گوگل]تعمیم مسئله، مسئله ایزومورفیسم زیرگراف، NP - کامل شناخته شده است
[ترجمه ترگمان]یک تعمیم از این مشکل، مساله هم ریختی زیر گراف، به عنوان ان پی کامل شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The algorithm transforms the subgraph isomorphism problem into a matching problem between vertexes through the introduction of similarity features for every vertex.
[ترجمه گوگل]این الگوریتم از طریق معرفی ویژگی‌های شباهت برای هر راس، مسئله هم‌مورفیسم زیرگراف را به یک مسئله تطبیق بین رئوس تبدیل می‌کند
[ترجمه ترگمان]این الگوریتم مساله isomorphism گراف فرعی را به یک مساله تطبیق بین vertexes از طریق معرفی مشخصه های شباهت برای هر راس تبدیل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[شیمی] همریختی(شباهت بلورهاى موادى که حاوى عناصر مختلف اند) جوربلورى
[زمین شناسی] یکریختی ،هم ریختی
[ریاضیات] یکریختی
[آب و خاک] همریختی، یکریختی

انگلیسی به انگلیسی

• identity or similarity of form or appearance (biology)

پیشنهاد کاربران

isomorphism ( ریاضی )
واژه مصوب: یکریختی
تعریف: تابعی یک‏به‏یک از یک دستگاه جبری به روی دستگاه جبری از همان نوع
هم شکلی یا تشابهِ ساختاری
از صفاتِ قصدمندی در فلسفه و علوم شناختی.
یکریختی
یکنواختی

بپرس