96 1567 100 1 irretrievable /ˌɪrɪˈtriːvəbl̩/ /ˌɪrɪˈtriːvəbl̩/معنی: بر نگشتنی، غیر قابل استرداد، باز نیافتنیمعانی دیگر: جبران ناپذیر، بازیافت ناپذیر بررسی کلمه irretrievable صفت ( adjective )مشتقات: irretrievably (adv.), irretrievability (n.)• : تعریف: impossible to recover or repair.• متضاد: retrievable- an irretrievable loss [ترجمه ترگمان] ضایعه بزرگی است [ترجمه گوگل] از دست دادن برگشت ناپذیر [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید واژه irretrievable در جمله های نمونه 1. the irretrievable days of my youth!ایام باز نیافتنی جوانی من!2. The only ground for divorce is the irretrievable breakdown of the marriage. [ترجمه ترگمان]تنها زمین طلاق، شکست irretrievable ازدواج است [ترجمه گوگل]تنها زمین برای طلاق، شکست ناپذیر ازدواج است [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 3. The breakdown of their marriage was irretrievable. [ترجمه ترگمان]از بین رفتن ازدواجشان irretrievable بود [ترجمه گوگل]شکست ازدواج آنها غیرقابل برگشت است [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 4. The couple separated on the grounds of irretrievable breakdown . [ترجمه ترگمان]این زوج به دلیل خرابی irretrievable از هم جدا شدند [ترجمه گوگل]این زن و شوهر بر اساس تخریب غیرقابل برگشت است [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 5. The money already paid is irretrievable. [ترجمه ترگمان]پولی که قبلا پرداخته شده، irretrievable است [ترجمه گوگل]پولی ک ... مترادف irretrievable بر نگشتنی (صفت)irreversible , irreclaimable , irremeable , irretrievableغیر قابل استرداد (صفت)irremediable , irretrievableباز نیافتنی (صفت)irretrievable معنی کلمه irretrievable به انگلیسی irretrievable• unable to be retrieved, cannot be recovered; cannot be set right• irretrievable harm is so severe that it cannot be put right again; a formal use.• if a situation is irretrievable, it is so bad that there is no chance of it ever being put right. irretrievable را به اشتراک بگذارید پیشنهاد کاربران Sunflower not able to be retrieved or put rightدرست نشدنی فارسی را پاس بداریم. غیر قابل بازیافت معنی یا پیشنهاد شما واژه نام شما رایانامه معنی یا پیشنهاد شما نام نویسی | ورود تازه ترین پیشنهادها Figure > pull oneself up by ones own bootstraps امین > curing کاظم عابدپور > Upper shadow مونا > Dare Figure > exhort مصطفی فتلاوی > حبک میثم پیرحیاتی > mudbound خه بات شریدی > خه بات نگارش واژه نو | پیشنهادهای امروز کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته حمیدرضا دادگر_فریمانFarhoodامین آریاFigureDark Light محمد حاتمی نژادمحمدرضا ایوبی صانعپارسا میریوسفی فهرست کامل کوشاترین کاربران پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته بگسست رب جلیل حی داور نگون اقبال بنده پروری Horrifying نام کره ای غلتید