inventiveness


قوه اختراع، هوش اختراع

جمله های نمونه

1. his stories show a surprising poverty of imagination and inventiveness
داستان هایش حاکی از این است که او به طور تعجب آوری فاقد قوه تخیل و ابتکار است.

2. France play with more flair and inventiveness, whereas England are a more disciplined side.
[ترجمه گوگل]فرانسه با استعداد و خلاقیت بیشتری بازی می‌کند، در حالی که انگلیس تیم منضبط‌تری است
[ترجمه ترگمان]فرانسه با استعداد و inventiveness بیشتر بازی می کند، در حالی که انگلستان جنبه more دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He has surprised us before with his inventiveness.
[ترجمه گوگل]او قبلاً ما را با خلاقیت خود شگفت زده کرده است
[ترجمه ترگمان]پیش از این که با inventiveness حرف بزند، ما را غافلگیر کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There was a grotesque inventiveness, a deliberate eccentricity in the idea of the cuckoo clock that Melanie had never encountered.
[ترجمه گوگل]یک ابتکار عجیب، یک عجیب و غریب عمدی در ایده ساعت فاخته وجود داشت که ملانی هرگز با آن روبرو نشده بود
[ترجمه ترگمان]رفتار عجیب و غریب و غریبی در تصور ساعت فاخته که ملانی هرگز با آن مواجه نشده بود، عجیب و غریب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This requires imagination, inventiveness and aesthetic sensitivity informed by historical precedent.
[ترجمه گوگل]این امر مستلزم تخیل، خلاقیت و حساسیت زیبایی‌شناختی است که از پیشینه‌های تاریخی مطلع است
[ترجمه ترگمان]این امر نیازمند نیروی تخیل، ابتکار و حساسیت زیبایی شناسی است که با سابقه تاریخی به آن اطلاع داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They valued his vigour and inventiveness and came to respect him as a reliable man of business.
[ترجمه گوگل]آنها برای قدرت و خلاقیت او ارزش قائل بودند و به او به عنوان یک مرد تجاری قابل اعتماد احترام گذاشتند
[ترجمه ترگمان]قدرت و قدرت او را ارج می نهادند و به او به عنوان یک مرد قابل اعتمادی محسوب می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. First, the considerable degree of lexical inventiveness which was present.
[ترجمه گوگل]اول، درجه قابل توجهی از ابداع واژگانی که وجود داشت
[ترجمه ترگمان]اول، میزان قابل توجهی از inventiveness lexical که در حال حاضر وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Where were the important elements: inventiveness, initiative, adaptability, intellectual curiosity, sensitivity, confidence, determination?
[ترجمه گوگل]عناصر مهم کجا بودند: خلاقیت، ابتکار، سازگاری، کنجکاوی فکری، حساسیت، اعتماد به نفس، عزم راسخ؟
[ترجمه ترگمان]عناصر مهم: ابتکار، ابتکار، سازگاری، کنجکاوی عقلانی، حساسیت، اعتماد، عزم و اراده کجا بودند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Aren't you using my inventiveness for your own gain?
[ترجمه گوگل]آیا از خلاقیت من برای منافع خود استفاده نمی کنید؟
[ترجمه ترگمان]تو از inventiveness من برای منفعت خودت استفاده نمی کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In the search for laws he displayed inventiveness in hypotheses.
[ترجمه گوگل]در جستجوی قوانین، او در فرضیه‌ها خلاقیت نشان داد
[ترجمه ترگمان]در جستجوی قوانین، اختراعات را در فرضیات به نمایش گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Needham never fully worked out why China's inventiveness dried up.
[ترجمه گوگل]Needham هرگز به طور کامل متوجه نشد که چرا خلاقیت چین خشک شده است
[ترجمه ترگمان]نیدهام به طور کامل توضیح نداد که چرا inventiveness چین خشکیده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Those people have quick minds and inventiveness.
[ترجمه گوگل]این افراد ذهن سریع و خلاقیت دارند
[ترجمه ترگمان]این افراد ذهن های سریع و inventiveness دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A novel is devoid of vit and inventiveness.
[ترجمه گوگل]یک رمان خالی از حیات و خلاقیت است
[ترجمه ترگمان]یک رمان عاری از vit و inventiveness است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In the long history of man's inventiveness, discoverers seem to into two classes.
[ترجمه گوگل]در تاریخ طولانی اختراع انسان، به نظر می رسد کاشفان به دو دسته تقسیم می شوند
[ترجمه ترگمان]در تاریخ طولانی ابتکارات انسان، به نظر می رسد که discoverers به دو گروه تقسیم می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• imaginativeness; creativeness; skill of inventing or creating

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : invent
✅️ اسم ( noun ) : invention / inventor / inventiveness
✅️ صفت ( adjective ) : inventive
✅️ قید ( adverb ) : inventively
ابداع
پدیدآوری، نوآوری، آفرینشگری، آفرینندگی
ابتکار، خلاقیت
نوآوری - خلاقیت

بپرس