international

/ˌɪntərˈnæʃn̩əl//ˌɪntəˈnæʃn̩əl/

معنی: بین المللی، وابسته به روابط بین المللی
معانی دیگر: جهانی، میان مردمگانی، میان هاوشی، میان کشوری، میان هاشی، وابسته به دو یا چند کشور (مثلا شهروند مقیم در کشور دیگر)، برای یا توسط یا وابسته به مردمان کشورهای گوناگون، (i بزرگ) انترناسیونال (هر یک از سازمان های سوسیالیستی و کمونیستی که از 1864 به بعد بر پا شد)

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of or relating to the affairs of two or more nations.

- The United Nations is an international organization.
[ترجمه ریحانه] سازمان ملل متحد یک سازمان بین المللی است
|
[ترجمه گوگل] سازمان ملل متحد یک سازمان بین المللی است
[ترجمه ترگمان] سازمان ملل متحد یک سازمان بین المللی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- A project on such a large scale requires international cooperation.
[ترجمه سبا] یک پروژه در چنین مقیاس بزرگی نیازمند همکاری بین الملی است
|
[ترجمه زهرا] یک پروژه در چنین ا
|
[ترجمه گوگل] پروژه ای در چنین مقیاس وسیعی نیاز به همکاری بین المللی دارد
[ترجمه ترگمان] پروژه ای در چنین مقیاس بزرگ مستلزم هم کاری بین المللی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The attack on the embassy caused an international crisis.
[ترجمه گوگل] حمله به سفارت باعث ایجاد یک بحران بین المللی شد
[ترجمه ترگمان] حمله به سفارت موجب یک بحران بین المللی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: pertaining to relations among nations.
اسم ( noun )
مشتقات: internationally (adv.)
• : تعریف: (cap.) the name given to several socialist or workers' associations of the nineteenth and twentieth centuries.

جمله های نمونه

1. international air traffic
شد آمد بین المللی با هواپیما

2. international custom
عرف بین المللی

3. international friendship
روابط دوستانه ی بین المللی

4. international oil companies formed a large cartel and controlled the prices
شرکت های بین المللی نفت کارتل بزرگی را تشکیل دادند و قیمت ها را تحت کنترل خود درآوردند.

5. international peace and concord
صلح و توافق بین المللی

6. international trade has expanded
بازرگانی بین المللی گسترش یافته است.

7. international waters
آبهای بین المللی

8. an international craft festival
جشنواره ی بین المللی هنرهای دستی

9. an international treaty
قرارداد بین المللی

10. tehran's international community
جامعه ی بین المللی ساکن تهران

11. the international court
دادگاه بین المللی

12. on an international level
(مجازی) در سطح بین المللی

13. to follow international politics
به سیاست بین المللی توجه داشتن

14. a critical situation in international relations
وضعیت نگران کننده در روابط بین المللی

15. the erection of an international economic union
ایجاد یک همبست اقتصادی بین المللی

16. a booth on the tenth international fair of tehran
غرفه ای در دهمین نمایشگاه بین المللی تهران

17. one of the legs upholding the international balance of power
یکی از ارکانی که توازن قوای بین المللی را حفظ می کند

18. the hope for an early improvement in international relations
امید به بهبود هر چه زودتر روابط بین المللی

19. wimbledon is the most important contest in the international tennis circuit
ویمبلدون مهمترین مسابقه در سلسله مسابقات تنیس بین المللی است.

20. the two countries submitted their border dispute to an international court
دو کشور مناقشات مرزی خود را به دادگاه بین المللی ارجاع کردند.

21. they consider independence and freedom as the doorway to international peace
آنان استقلال و آزادی را راه وصول به صلح جهانی می دانند.

22. She was the boss of a large international company.
[ترجمه گوگل]او رئیس یک شرکت بزرگ بین المللی بود
[ترجمه ترگمان]او رئیس یک شرکت بزرگ بین المللی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. He is Rupert Murdoch's right-hand man at News International.
[ترجمه گوگل]او دست راست روپرت مرداک در News International است
[ترجمه ترگمان]او مرد دست راست روپرت مرداک در نیوز اینترنشنال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. He wants to compete at international level, but frankly I don't think he's up to it.
[ترجمه گوگل]او می‌خواهد در سطح بین‌المللی رقابت کند، اما صادقانه بگویم که فکر نمی‌کنم در این زمینه باشد
[ترجمه ترگمان]او می خواهد در سطح بین المللی رقابت کند، اما صراحتا فکر نمی کنم که او این کار را بکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. They will press for international action to safeguard the ozone layer.
[ترجمه گوگل]آنها برای اقدام بین المللی برای حفاظت از لایه اوزون فشار خواهند آورد
[ترجمه ترگمان]آن ها برای اقدام بین المللی برای حفاظت از لایه اوزون تحت فشار قرار خواهند گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. In international custom, a nation that unilaterally breaks contracts must make good the damage.
[ترجمه گوگل]در عرف بین‌المللی، ملتی که به‌طور یک‌جانبه قراردادها را زیر پا می‌گذارد، باید خسارت را جبران کند
[ترجمه ترگمان]در عرف بین المللی، ملتی که به طور یک جانبه قرارداد می شکند، باید خسارت را خوب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. Wall Street made Friday's running on the international stock exchange.
[ترجمه گوگل]وال استریت در روز جمعه در بورس بین‌المللی سود کرد
[ترجمه ترگمان]وال استریت روز جمعه در بازار بورس بین المللی رقابت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. The agency says international relief agencies also have pitched in.
[ترجمه گوگل]این آژانس می گوید آژانس های امدادی بین المللی نیز وارد عمل شده اند
[ترجمه ترگمان]این خبرگزاری می گوید که نهاده ای امدادی بین المللی نیز در این برنامه شرکت کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

29. The country has again achieved international respectability after years of isolation.
[ترجمه گوگل]این کشور پس از سال ها انزوا دوباره به اعتبار بین المللی دست یافته است
[ترجمه ترگمان]این کشور پس از سال ها انزوا دوباره به شهرت بین المللی دست یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بین المللی (صفت)
cosmopolitan, international

وابسته به روابط بین المللی (صفت)
international

تخصصی

[حقوق] بین الملل، بین المللی

انگلیسی به انگلیسی

• name of a number of international socialist organizations of the nineteenth and twentieth centuries; "internationale", revolutionary socialist hymn
between countries, involving or belonging to two or more countries, of relations between two more countries
international means involving different countries.
in sport, an international is a match that is played between teams from two countries.
an international is also a sportsman or sportswoman who plays in an international.

پیشنهاد کاربران

بین المللی
مثال: She works for an international organization.
او برای یک سازمان بین المللی کار می کند.
سازمان بین المللی
Nation یا به پارسی نَهِش Nahesh ( ع: مِلَّت )
هم ریشه با Nature یا به پارسی نَهاد Nahaad ( ع: طَبیعَت )
هر دو از ریشه پروا - هندو - اروپایی *gene - که در پارسی معنی زادَن Zaadan و زیستَن Zistan دارند.
...
[مشاهده متن کامل]

اگر پسوند صفت ساز انگلیسی و پارسی - ال بگیرند میشوند ( همچون در گُودال، پوشال، گِردال، چَنگال و. . . )
نَشنال یا نَهِشال ( National, Naheshaal ) ( ع: مِلّی )
نَچرال یا نَهادال ( Natural, Nahaadaal ) ( ع: طَبیعی )
و پیشوند اینتِر - یا اَندَر - به معنی ( مینو، meaning ) در میان به نشنال بیفزاییم میشود اینتِرنَشنال، اَندَرنَهِشال ( International, Andarnaheshaal ) ( ع: بِین ُالمِلَّلی )

در سطح بین الملل
cities might be mighty capitals and centers of wide - ranging international political responsibilities
شهرها ممکن است پایتخت و مرکز قدرتمندی برای مسئولیت های همه جانبه سیاسی در سطح بین الملل باشند
بین المللی
جهانی/بین المللی
بین المللی

بپرس