indented

/ɪnˈdentɪd//ɪnˈdentɪd/

دندانه دندانه، کنگره دار، دندان موشی، عقب پرده، تو گذاشته

جمله های نمونه

1. an indented coastline
کرانه ی دندانه دندانه

2. an indented lottery ticket
بلیط بخت آزمایی با لبه ی ناصاف بریده شده

3. an indented servant
نوکر ملزم به خدمت (طبق قرارداد)

4. they indented on the governor for food
آنان برای غذا به فرماندار عرضحال نوشتند.

5. an indented stick
چوب خط

6. the tip of the wall was regularly indented
سر دیوار دارای دندانه های منظمی بود.

7. The first line of each paragraph should be indented.
[ترجمه گوگل]سطر اول هر پاراگراف باید دارای تورفتگی باشد
[ترجمه ترگمان]خط اول هر پاراگراف باید فاصله گذاری باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We indented for the engine spares last month.
[ترجمه گوگل]ماه گذشته برای لوازم یدکی موتور فرورفتیم
[ترجمه ترگمان]ما باید برای the موتور ماه گذشته حاشیه داشته باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Sheer terror shadowed her indented eyes, and yet never would she be caught.
[ترجمه گوگل]وحشت محض بر چشم‌های فرورفته‌اش سایه انداخته بود، اما هرگز گرفتار نمی‌شد
[ترجمه ترگمان]وحشت Sheer در چشمانش سایه افکنده بود، و با این حال هرگز او را دستگیر نمی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Press Alt-Z to activate the macro for double-spaced indented paragraphs.
[ترجمه گوگل]Alt-Z را فشار دهید تا ماکرو برای پاراگراف های تورفته با فاصله دوگانه فعال شود
[ترجمه ترگمان]کلید Alt - Z را فشار دهید تا ماکرو را برای پاراگراف های دارای فاصله دو تایی فعال کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Long quotations, for example, should be indented from both the left and right margins.
[ترجمه گوگل]برای مثال، نقل‌قول‌های طولانی باید از حاشیه‌های چپ و راست تورفتگی داشته باشند
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، نقل قول های طولانی باید حاشیه سمت چپ و راست باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. When you want to use an indented paragraph format, you have sev-eral options.
[ترجمه گوگل]وقتی می خواهید از قالب پاراگراف تورفتگی استفاده کنید، چندین گزینه دارید
[ترجمه ترگمان]زمانی که می خواهید از فرمت پاراگراف سطر استفاده کنید، گزینه های متعددی را در اختیار دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The paragraphs are indented, usually five spaces from the left-hand margin.
[ترجمه گوگل]پاراگراف ها دارای تورفتگی هستند، معمولاً پنج فاصله از حاشیه سمت چپ
[ترجمه ترگمان]بندها باید حاشیه دار باشند، معمولا پنج فاصله از حاشیه چپ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Pressing the F4 key creates an indented, temporary left margin.
[ترجمه گوگل]با فشار دادن کلید F4 یک حاشیه سمت چپ تورفتگی و موقت ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]فشار دادن کلید F۴، حاشیه سمت چپ موقتی را ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. There are long indented coastlines in the South Sea.
[ترجمه گوگل]در دریای جنوبی خطوط ساحلی با تورفتگی طولانی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]خطوط ساحلی بلندی در دریای جنوب وجود دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The subsequent ventral arm plates are pentagonal to bell shaped, separated with a wide curved distal edge and indented lateral edges.
[ترجمه گوگل]صفحات بازوی شکمی بعدی پنج ضلعی تا زنگوله ای هستند که با لبه های انتهایی منحنی گسترده و لبه های جانبی فرورفته از هم جدا شده اند
[ترجمه ترگمان]صفحات شکمی بعدی به شکل پنج ضلعی هستند و با لبه پهن دور و لبه های جانبی حاشیه دار جدا می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] دندانه ای، کنگره دار

انگلیسی به انگلیسی

• dented; grooved; notched; set in from the margin
something that is indented has notches or marks on its edge or its surface.
a word, a line, or a paragraph that is indented, starts further in from the margin than the other lines.
see also indent.

پیشنهاد کاربران

در کدنویسی: تورفتگی، ایجاد فاصله به سمت داخل
شیار دار
در پژوهش
تورفته
دارای پس رفتگی و پیش رفتگی
حاشیه در علائم نوشتاری ( معمولا در ابتدای پاراگراف )

بپرس