98 1620 100 1 immunize /ˈɪmjuːˌnaɪz/ /ˈɪmjʊnaɪz/معنی: مصونیت دادن، مصونیت دار کردنمعانی دیگر: (به ویژه از راه تزریق) مصونیت دادن به، ایمنی دادن به، ایمن کردن، مصون کردن، ایجاد ایمنی کردن بررسی کلمه immunize فعل گذرا ( transitive verb )حالات: immunizes, immunizing, immunizedمشتقات: immunization (n.), immunizer (n.)• : تعریف: to cause to be immune, as by vaccination. واژه immunize در جمله های نمونه 1. Children have been routinely immunized against polio since 195 [ترجمه ترگمان]کودکان از ۱۹۵ سال تاکنون در برابر فلجاطفال واکسینه شدهاند [ترجمه گوگل]کودکان از سال 195 به طور معمول در برابر بیماری فلج اطفال واکسینه شده اند [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 2. We should require that every student is immunized against hepatitis B. [ترجمه ترگمان]ما باید نیاز داشته باشیم که همه دانش آموزان در برابر هپاتیت B ایمن باشند [ترجمه گوگل]ما باید مستلزم آن باشد که هر دانش آموز در برابر هپاتیت B واکسینه شود [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 3. All parents should have their children immunized. [ترجمه ترگمان]همه والدین باید children داشته باشند [ترجمه گوگل]همه والدین باید فرزندان خود را ایمن نگه دارند [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 4. They immunized some mice with a dose of the live vaccine. [ترجمه ترگمان]آنها برخی از موشها را با دوز واکسن زنده ایمن میکنند [ترجمه گوگل]آنها چند موش را با دوز واکسن زنده واکسینه کردند [ترجمه شما ... مترادف immunize مصونیت دادن (فعل)immunizeمصونیت دار کردن (فعل)immunize معنی کلمه immunize به انگلیسی immunize• render insusceptible to a disease; perform vaccinations by inoculation; (law) grant a person exemption or protection from something that others are subjected to (also immunise)• if you are immunized against a disease, you are made immune to it, usually by being given an injection. immunize را به اشتراک بگذارید پیشنهاد کاربران Carolin واکسن زدن آقاپارسا مصون کردن معنی یا پیشنهاد شما واژه نام شما رایانامه معنی یا پیشنهاد شما نام نویسی | ورود تازه ترین پیشنهادها Mosi > What appears آیلین > piping bag محمد مهدی شمسی > الکترورتینوگرافی موسی > fatally فاطمه > quarantined سهس > لحظه شماری کردن Melika > Pyramids Pouya > paged نگارش واژه نو | پیشنهادهای امروز کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته محمد حاتمی نژادعلی باقریموسیDark Light علی حقی بستان آبادنادیاواژگان لری( بختیاری) سارافرجپور فهرست کامل کوشاترین کاربران پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته یک غازی مهدیس لرکی لر غلتید آروین کیر نام کره ای