immensely

/ˌɪˈmensli//ɪˈmensli/

بی اندازه، زیاد، بسیار، بطور وسیع، بطور پهناور

بررسی کلمه

قید ( adverb )
• : تعریف: in a great degree; very; extremely.
مترادف: extremely
متضاد: slightly

- an immensely important election
[ترجمه گوگل] یک انتخابات بسیار مهم
[ترجمه ترگمان] انتخاباتی بسیار مهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. I found it immensely rewarding working with the less able children.
[ترجمه منصوره نصيري] بنظر من کارکردن با بچه های کم توان بسیار ستودنی است
|
[ترجمه شان] متوجه شدم کار کردن با کودکان "کم توان"، بی اندازه ارزشمند است.
|
[ترجمه گوگل]به نظر من کار کردن با کودکان کم توان بسیار لذت بخش بود
[ترجمه ترگمان]من به کار کردن با بچه های کم تر موفق، بی اندازه پاداش دادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He was immensely attractive to women, onscreen and offscreen.
[ترجمه شان] آن مرد برای زنان بی اندازه جذاب بود ، چه برروی صحنه ، چه خارج از آن.
|
[ترجمه علی امینی] او چه در فضای مجازی و چه در واقعیت تیپ مقبولی برای خانم ها بود.
|
[ترجمه گوگل]او برای زنان، چه روی صفحه و چه خارج از صفحه نمایش، بسیار جذاب بود
[ترجمه ترگمان]او بسیار جذاب بود برای زنان، روی صحنه و offscreen
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She looked immensely relieved when she heard the news.
[ترجمه علی امینی] در هنگام شنیدن این اخبار او بنظر بی نهایت خونسرد بود
|
[ترجمه گوگل]وقتی این خبر را شنید خیلی راحت به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]وقتی اخبار را شنید، خیلی راحت به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Champagne wines became immensely popular in the 18th century.
[ترجمه علی امینی] در سده هجدهم میلادی شراب شامپاین بسیار محبوب عامه بود.
|
[ترجمه گوگل]شراب های شامپاین در قرن هجدهم بسیار محبوب شدند
[ترجمه ترگمان]شراب شامپاین در قرن ۱۸ بسیار محبوب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I enjoyed myself at the party immensely.
[ترجمه علی امینی] من شخصا از مهمانی بی نهایت لذت بردم.
|
[ترجمه گوگل]من از مهمانی بی نهایت لذت بردم
[ترجمه ترگمان]خیلی از خودم در مهمانی لذت بردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Some elder people enjoy Beijing opera immensely.
[ترجمه گوگل]برخی از افراد مسن بی اندازه از اپرای پکن لذت می برند
[ترجمه ترگمان]برخی از افراد مسن بسیار از اپرای پکن لذت می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I'm immensely grateful to you for your support.
[ترجمه شان] از پشتیبانی شما، بسیار سپاسگزارم.
|
[ترجمه علی امینی] بی نهایت قدر دان حمایت های شما هستم
|
[ترجمه گوگل]من از حمایت شما بی نهایت سپاسگزارم
[ترجمه ترگمان]به خاطر حمایتت خیلی ازت ممنونم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The children were immensely diverted by his funny stories.
[ترجمه علی امینی] قصه های طنز آلود او سبب انحراف بی حدی بین اطفال شده بود
|
[ترجمه گوگل]بچه ها به شدت با داستان های خنده دار او منحرف شدند
[ترجمه ترگمان]بچه ها مجذوب داستان های خنده دار او شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. You flatter me immensely!
[ترجمه علی امینی] خیلی زیر بغل ما هندوانه گذاشتید
|
[ترجمه گوگل]شما به شدت مرا چاپلوسی می کنید!
[ترجمه ترگمان]تو خیلی به من تملق می کنی!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He was immensely ambitious but unable to conceive of winning power for himself.
[ترجمه گوگل]او بسیار جاه طلب بود، اما قادر به تصور قدرت برای خود نبود
[ترجمه ترگمان]فوق العاده جاه طلب بود اما نمی توانست قدرت پیروزی را در خود مجسم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He was an immensely likeable chap.
[ترجمه گوگل]او پسری فوق العاده دوست داشتنی بود
[ترجمه ترگمان]او مردی دوست داشتنی و دوست داشتنی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He has grown immensely.
[ترجمه گوگل]او به شدت رشد کرده است
[ترجمه ترگمان]او فوق العاده بزرگ شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I am immensely pleased to have this job.
[ترجمه گوگل]من از داشتن این شغل بسیار خوشحالم
[ترجمه ترگمان]خیلی خوشحالم که این شغل رو دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He was immensely popular in his day.
[ترجمه گوگل]او در زمان خود بسیار محبوب بود
[ترجمه ترگمان]در روز او فوق العاده محبوب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He was always immensely attractive to women.
[ترجمه گوگل]او همیشه برای زنان بسیار جذاب بود
[ترجمه ترگمان]او همیشه برای زنان جذاب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] به طور بی اندازه، خیلی

انگلیسی به انگلیسی

• immeasurably; limitlessly; hugely, enormously, tremendously, greatly
immensely means to a very great extent or degree.

پیشنهاد کاربران

immensely satisfying in the moment
در این لحظه بسیار رضایت بخش به نظر می رسد.
زاید الوصف. بی نظیر. به شدت. بی اندازه.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : immensity / immenseness
✅️ صفت ( adjective ) : immense
✅️ قید ( adverb ) : immensely
She's a very splendid lady and immensely 💥witch
زن خوش رنگ و آب و پرجلال و بی اندازه افسونگر و دلربایی ه
The Ballad of Tom Lin 1970🎥
به طرز فجیعی
به طور زیادی
1. Her movements were slow, but she was immensely capable and she never failed in an emergency.
حرکات او کند بود ، اما توانایی فوق العاده ای داشت و هرگز در شرایط اضطراری شکست نمی خورد.
2. You might think this immensely rich company would be satisfied with its vast profits.
...
[مشاهده متن کامل]

ممکن است فکر کنید این شرکت فوق العاده ثروتمند از سود کلان خود راضی باشد.
3. It is really dangerous to apply stereotypes on such immensely diverse community.
استفاده از کلیشه ها در چنین جامعه بسیار متنوعی واقعاً خطرناک است.
4. Overall, despite the guy in front of leaning forward so I couldn't see part of the stage, I enjoyed it immensely.
در کل ، علی رغم اینکه مرد مقابل خم شد و من نمی توانستم بخشی از صحنه را ببینم ، بسیار لذت بردم.
5. It was immensely commercially successful, selling over 8, 000 units.
از نظر تجاری بسیار موفق بود و بیش از 8000 دستگاه فروخت.
6. Leanne looked immensely interested, and her eyes glittered with excitement.
لین به شدت علاقه مند به نظر می رسید و چشمانش از هیجان برق می زد.
Immensely= فوق العاده، بسیار، به شدت
معانی دیگر>>>بی حد و حصر، به طور وسیع

بی حد و حصر
به شدت
بی اندازه
بسیار زیاد، فوق العاده
شایان، قابل توجه
نا محدود
سطح عالی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس