illuminator

/ˌɪˈluːməˌnetər//ˌɪˈluːməˌnetə/

معنی: مذهب
معانی دیگر: (شخص یا چیز) روشن کننده، نور افکن، فروغ افکن، تذهیب کار، مصور، اذین بند، ایین بند، چراغانی

جمله های نمونه

1. The adjustable IR illuminator provides nighttime and low-light video surveillance, illuminating distances from 100 to 660 feet.
[ترجمه گوگل]روشن‌کننده IR قابل تنظیم، نظارت تصویری در شب و در نور کم را فراهم می‌کند و فواصل 100 تا 660 فوت را روشن می‌کند
[ترجمه ترگمان]The IR قابل تنظیم، نظارت ویدیویی شبانه و کم نور را فراهم می کند، فواصل را از ۱۰۰ تا ۶۶۰ پا تشخیص می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The passive radar based on external illuminator is a new radar system.
[ترجمه گوگل]رادار غیرفعال مبتنی بر روشنگر خارجی یک سیستم راداری جدید است
[ترجمه ترگمان]رادار غیر فعال مبتنی بر illuminator خارجی یک سیستم رادار جدید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A built-in illuminator allows us-ers to see clearly, even in total darkness. The viewer runs on a single AA battery for up to 60 hours and is water and fog resistant.
[ترجمه گوگل]یک روشنگر داخلی به ما امکان می دهد حتی در تاریکی مطلق به وضوح ببینیم بیننده با یک باتری AA تا 60 ساعت کار می کند و در برابر آب و مه مقاوم است
[ترجمه ترگمان]یک illuminator توکار به ما اجازه می دهد تا به طور واضح و حتی در تاریکی کامل آن ها را ببینیم بیننده به مدت ۶۰ ساعت بر روی یک باتری (AA)حرکت می کند و در برابر آب و مه مقاوم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Illuminator of Darkness, Destroyer of Evil, Lamp of Wisdom, I call to Thee!
[ترجمه گوگل]روشنگر تاریکی، ویرانگر شر، چراغ حکمت، به سوی تو می خوانم!
[ترجمه ترگمان]ای Illuminator از تاریکی، از Lamp، Lamp از عقل، به تو زنگ می زنم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But on the low position illuminator becomes another questionable point to be.
[ترجمه گوگل]اما روشنگر در موقعیت پایین نقطه سوال برانگیز دیگری است
[ترجمه ترگمان]اما در موقعیت پایین، illuminator به یک نقطه مبهم دیگر تبدیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Bistatic radar based on regarding FM broadcast as illuminator has potential "four countering" advantages.
[ترجمه گوگل]رادار Bistatic مبتنی بر در نظر گرفتن پخش FM به عنوان روشنگر دارای مزایای بالقوه "چهار مقابله" است
[ترجمه ترگمان]رادار bistatic مبتنی بر پخش رادیو اف ام به عنوان illuminator دارای پتانسیل \"چهار مبارزه\" است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Illuminator must find his sister in the dark.
[ترجمه گوگل]روشنگر باید خواهرش را در تاریکی پیدا کند
[ترجمه ترگمان]The باید خواهرش را در تاریکی پیدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Discusses the design of cold light illuminator and the design of lens used in grating projection.
[ترجمه گوگل]در مورد طراحی روشنگر نور سرد و طراحی عدسی مورد استفاده در طرح ریزی توری بحث می کند
[ترجمه ترگمان]در مورد طراحی نور سرد و طراحی لنز مورد استفاده در تصویر پنجره دار بحث می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Target detection by extra illuminator is a hotspot in electronic warfare with "four countering" potential advantages for passive radar.
[ترجمه گوگل]تشخیص هدف توسط روشنگر اضافی یک نقطه داغ در جنگ الکترونیک با مزایای بالقوه "چهار مقابله" برای رادار غیرفعال است
[ترجمه ترگمان]تشخیص هدف توسط illuminator اضافی نقطه کانونی در جنگ های الکترونیک با \"چهار مبارزه با\" مزایای بالقوه \" برای رادار پاسیو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Discusses the design of the cold light illuminator and the design of lens used in grating projection.
[ترجمه گوگل]در مورد طراحی روشنگر نور سرد و طراحی عدسی مورد استفاده در طرح ریزی توری بحث می کند
[ترجمه ترگمان]در مورد طراحی نور سرد و طراحی لنز مورد استفاده در تصویر پنجره دار بحث می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Finally, the dimensions of the illuminator were optimized based on the irradiance model.
[ترجمه گوگل]در نهایت، ابعاد روشنگر بر اساس مدل تابش بهینه شد
[ترجمه ترگمان]در نهایت ابعاد of براساس مدل تشعشعات بهینه شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This invention is to make a mirror illuminator usable as an illuminator for the card holder or accessory case of a sun visor main body.
[ترجمه گوگل]این اختراع برای ساختن یک نورگیر آینه قابل استفاده به عنوان روشن کننده برای نگهدارنده کارت یا جعبه لوازم جانبی بدنه اصلی آفتابگیر است
[ترجمه ترگمان]این اختراع استفاده از یک آینه به عنوان یک illuminator برای نگهدارنده کارت یا مورد لوازم جانبی یک بدنه اصلی آفتاب گیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. High-powered illuminator that lights your way for safety and generates sharp visible-light images.
[ترجمه گوگل]روشن‌کننده پرقدرت که برای ایمنی راه شما را روشن می‌کند و تصاویر واضحی از نور مرئی ایجاد می‌کند
[ترجمه ترگمان]illuminator های با قدرت بالا که مسیر شما را برای ایمنی روشن می کنند و تصاویر روشنی از نور را ایجاد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Stained peels or thin sections may be enhanced by using a complementary filter on the illuminator.
[ترجمه گوگل]لایه برداری لکه دار یا بخش های نازک ممکن است با استفاده از یک فیلتر مکمل روی روشن کننده افزایش یابد
[ترجمه ترگمان]پوست آلوده و یا بخش های نازک ممکن است با استفاده از فیلتر مکمل بر روی illuminator افزایش یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مذهب (اسم)
sect, faith, religion, denomination, illuminator, gilder

انگلیسی به انگلیسی

• person or thing that illuminates; source of light; illustrator

پیشنهاد کاربران

روشنگر
نورافکن
منبع نور
منبع الهام
چراغ, چیزی که نور تولید میکنه
illuminator
در میکروسکوپ
منبع نور میکروسکوپ را گویند

بپرس