insure

/ˌɪnˈʃʊr//ɪnˈʃʊə/

معنی: بیمه کردن، ضمانت کردن، بیمه بدست اوردن
معانی دیگر: بیمه کردن، بیمه بدست اوردن، ضمانت کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: insures, insuring, insured
(1) تعریف: to guarantee against loss or harm, as with an insurance policy.
مشابه: cover, guarantee, guaranty, underwrite, warrant

- We insured our house against flooding.
[ترجمه ب گنج جو] خونه ی ما خوشبختانه بیمه ی خسارت سیل داره.
|
[ترجمه گوگل] خانه خود را در برابر سیل بیمه کردیم
[ترجمه ترگمان] ما خونه مون رو در برابر flooding بیمه کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to guarantee or make sure of; ensure.
مشابه: cover, ensure

- They thought that a move to the country insured a pleasant life.
[ترجمه گوگل] آنها فکر می کردند که مهاجرت به کشور زندگی خوشایند را تضمین می کند
[ترجمه ترگمان] آن ها فکر می کردند که یک حرکت به روستا یک زندگی خوشایند را بیمه کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: (of an insurance company) to issue a policy that covers (a person or item) should that person or thing cause injury or damage, or should that person or thing be injured, lost, or damaged itself.

- Some companies will not insure young drivers.
[ترجمه گوگل] برخی از شرکت ها رانندگان جوان را بیمه نمی کنند
[ترجمه ترگمان] برخی از شرکت ها رانندگان جوان را بیمه نمی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(4) تعریف: to take out an insurance policy on (something) that will pay out a specified amount should that thing be lost or damaged.

- He insured the painting for a half million dollars.
[ترجمه گوگل] او این تابلو را به مبلغ نیم میلیون دلار بیمه کرد
[ترجمه ترگمان] اون نقاشی رو برای نیم میلیون دلار بیمه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
(1) تعریف: to buy or sell insurance policies.
مشابه: underwrite

(2) تعریف: to help ward off or protect against something unwanted.

- Making the necessary repairs now will insure against greater damage in the future.
[ترجمه گوگل] انجام تعمیرات لازم در حال حاضر، در برابر آسیب های بیشتر در آینده بیمه خواهد شد
[ترجمه ترگمان] در حال حاضر تعمیرات اساسی در مقابل آسیب های بیشتر در آینده بیمه خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. insure your house against fire!
خانه ات را در برابر آتش سوزی بیمه کن !

2. our fusion will insure our survival
همبستگی ما بقای ما را تضمین خواهد کرد.

3. we shall endeavor to insure that freedom shall not perish and that justice shall rule the world
ما خواهیم کوشید (که تضمین کنیم) تا آزادی از میان نرود و عدالت در جهان حکمفرما باشد.

4. For protection against unforeseen emergencies, you insure your house, your furnishings and your car.
[ترجمه گوگل]برای محافظت در برابر شرایط اضطراری پیش بینی نشده، خانه، اثاثیه و ماشین خود را بیمه می کنید
[ترجمه ترگمان]برای حفاظت در برابر وضعیت های اورژانسی پیش بینی نشده، خانه تان، اثاثیه و اثاثیه شما را بیمه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It is advisable to insure your life against accident.
[ترجمه گوگل]توصیه می شود زندگی خود را در برابر حوادث بیمه کنید
[ترجمه ترگمان]توصیه می شود که زندگی خود را در برابر حادثه بیمه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Make sure you insure your camera against loss or damage.
[ترجمه گوگل]مطمئن شوید که دوربین خود را در برابر آسیب یا آسیب بیمه می کنید
[ترجمه ترگمان]دقت کنید که دوربین خود را در برابر زیان یا آسیب بیمه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Which company do you insure with?
[ترجمه گوگل]با کدام شرکت بیمه می کنید؟
[ترجمه ترگمان]شما با کدام شرکت بیمه می شوید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. How much will it cost to insure my car against accident?
[ترجمه گوگل]هزینه بیمه خودرو در برابر تصادف چقدر است؟
[ترجمه ترگمان]چقدر برای بیمه کردن ماشین من در برابر حادثه چقدر هزینه خواهد داشت؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Insure your baggage before you leave home.
[ترجمه گوگل]قبل از خروج از خانه، چمدان خود را بیمه کنید
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه از خونه بری وسایلت رو جمع کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Take advice to insure yourself against being misled.
[ترجمه گوگل]توصیه کنید تا خود را در برابر گمراه شدن بیمه کنید
[ترجمه ترگمان]توصیه کنید که خودتان را در مقابل گمراه شدن بیمه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We thought we'd insure against rain by putting a tent up where people could take shelter.
[ترجمه گوگل]فکر می‌کردیم با گذاشتن چادری که مردم بتوانند در آن پناه بگیرند، در برابر باران بیمه شویم
[ترجمه ترگمان]ما فکر می کردیم که با گذاشتن یک چادر در جایی که مردم می توانند در آن پناه بگیرند، از باران استفاده کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Many companies won't insure young drivers.
[ترجمه گوگل]بسیاری از شرکت ها رانندگان جوان را بیمه نمی کنند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از شرکت ها رانندگان جوان را بیمه نمی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I'll take more care to insure against making mistakes.
[ترجمه گوگل]من بیشتر مراقبت خواهم کرد تا از اشتباه کردن مطمئن شوم
[ترجمه ترگمان]من بیشتر مراقب این هستم که اشتباه کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Make sure you insure your home contents for an adequate amount.
[ترجمه گوگل]مطمئن شوید که محتویات خانه خود را به مقدار کافی بیمه کرده اید
[ترجمه ترگمان]دقت کنید که محتویات منزل خود را به مقدار کافی بیمه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بیمه کردن (فعل)
assure, insure

ضمانت کردن (فعل)
sponsor, guarantee, warrant, vouch, insure

بیمه بدست اوردن (فعل)
insure

تخصصی

[حقوق] بیمه کردن

انگلیسی به انگلیسی

• provide a guarantee against possible damage or loss; assure, ensure, make certain
if you insure yourself or your property, you pay money to an insurance company so that, if you become ill or if your property is damaged or stolen, the company will pay you a sum of money.
if you insure against something unpleasant happening, you do something to protect yourself in case it happens.
see also ensure.

پیشنهاد کاربران

مطمئن شدن
ضمانت کردن
بیمه
بیمه کردن
تضمین کردن

بپرس