indemnify

/ˌɪnˈdemnəˌfaɪ//ɪnˈdemnɪfaɪ/

معنی: اذیت کردن، تاوان دادن، صدمه زدن به
معانی دیگر: بیمه کردن، تضمین کردن، پابندان کردن، (معمولا با: for) غرامت دادن، لطمه زدن به، غرامت دادن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: indemnifies, indemnifying, indemnified
مشتقات: indemnifier (n.)
(1) تعریف: to make compensation to for loss, damage, or expense incurred.
مشابه: pay

(2) تعریف: to insure against loss or liability.
مشابه: guarantee, guaranty, underwrite

جمله های نمونه

1. to indemnify someone against damage or loss
کسی را در مقابل صدمه یا خسارت تضمین کردن

2. They agreed to indemnify the taxpayers against any loss.
[ترجمه گوگل]آنها توافق کردند که در مقابل هر گونه ضرر به مالیات دهندگان غرامت بدهند
[ترجمه ترگمان]آن ها توافق کردند که به مالیات دهندگان در برابر هر گونه تلفات غرامت پرداخت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The insurance company will indemnify you for the loss incurred.
[ترجمه فائزه] شرکت بیمه شما را بری غرامت های وارده تضمین و بیمه خواهد کرد
|
[ترجمه گوگل]شرکت بیمه خسارت وارده به شما را جبران می کند
[ترجمه ترگمان]شرکت بیمه غرامت به شما غرامت پرداخت خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It doesn't have the money to indemnify everybody.
[ترجمه گوگل]پولی ندارد که به همه غرامت بدهد
[ترجمه ترگمان]این پول برای صدمه زدن به همه نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The tenant is legally required to indemnify the landlord for any damage caused to the property.
[ترجمه گوگل]مستاجر قانوناً موظف است هر گونه خسارت وارده به ملک را به صاحبخانه جبران کند
[ترجمه ترگمان]مستاجر باید به طور قانونی به جبران خسارت وارده به ملک برای هر گونه خسارت ناشی از این ملک، غرامت بپردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Tudor Grange agreed to indemnify the bank should any of the other plaintiffs try and bring an action.
[ترجمه گوگل]تودور گرانج موافقت کرد که در صورت تلاش هر یک از شاکیان دیگر و طرح دعوی، به بانک غرامت بدهد
[ترجمه ترگمان]Tudor Grange موافقت کرد که غرامت بانک را به هر یک از شاکیان دیگر رسیدگی کند و اقدامی را به عمل آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Company has taken out insurance to indemnify its Directors and Officers against liability when acting for the Group.
[ترجمه گوگل]شرکت برای جبران خسارت مدیران و افسران خود در قبال مسئولیت در هنگام اقدام برای گروه، بیمه ای منعقد کرده است
[ترجمه ترگمان]شرکت بیمه را برای غرامت به مدیران و ماموران خود در قبال مسئولیت در هنگام اقدام برای گروه بیمه کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They guaranteed to indemnify him against any financial loss.
[ترجمه گوگل]آنها تضمین کردند که در برابر هر گونه ضرر مالی به او غرامت می دهند
[ترجمه ترگمان]آن ها تضمین کردند که به او غرامت مالی بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He promised to indemnify me for my losses.
[ترجمه گوگل]او به من قول داد که خسارت هایم را جبران کند
[ترجمه ترگمان]اون قول داد که به خاطر losses به من صدمه بزنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. You agree to indemnify and holdBNZharmless for any activity related to the IB.
[ترجمه گوگل]شما موافقت می کنید که برای هر گونه فعالیت مربوط به IB غرامت بدهید و BNZharmless را نگه دارید
[ترجمه ترگمان]شما برای هر گونه فعالیت مربوط به IB، به indemnify و holdBNZharmless موافقت کردید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They offered to indemnify us for our losses.
[ترجمه گوگل]آنها به ما پیشنهاد دادند که خسارت ما را جبران کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها پیشنهاد دادند که غرامت خود را به ما غرامت بپردازند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I hereby irrevocably agree to indemnify ComNet Telecom for all losses direct debit herein mentioned.
[ترجمه گوگل]بدینوسیله به طور غیرقابل برگشت موافقت می‌کنم که به ComNet Telecom برای تمام ضررهای بدهکار مستقیم ذکر شده در اینجا غرامت بدهم
[ترجمه ترگمان]به این وسیله من به طور برگشت ناپذیری برای جبران خسارت مستقیم بدهکاری که در اینجا ذکر شده است موافقت کامل دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Everyone should learn to indemnify oneself against harm.
[ترجمه گوگل]همه باید بیاموزند که خود را در برابر آسیب جبران کنند
[ترجمه ترگمان]هر کس باید بیاموزد که به خود غرامت بپردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The Client agrees to indemnify MHC in respect of any claim arising in respect thereto.
[ترجمه گوگل]مشتری موافقت می کند که در رابطه با هر ادعایی که در رابطه با آن ایجاد می شود، غرامت MHC را جبران کند
[ترجمه ترگمان]مشتری با توجه به هرگونه ادعا ناشی از احترام به آن موافقت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اذیت کردن (فعل)
grind, annoy, hurt, pester, grieve, worry, offend, hock, harass, tease, badger, bedevil, chivvy, chive, indemnify, tousle, needle

تاوان دادن (فعل)
penalize, compensate, retaliate, remunerate, requite, indemnify

صدمه زدن به (فعل)
indemnify

تخصصی

[حقوق] غرامت دادن، جبران خسارت کردن، بری الذمه کردن، مصون داشتن

انگلیسی به انگلیسی

• pay for loss or damage, compensate, reimburse; insure against possible loss or damage

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : indemnify
✅️ اسم ( noun ) : indemnification / indemnity / indemnitor
✅️ صفت ( adjective ) : _
✅️ قید ( adverb ) : _
1. بیمه کردن - تضمین کردن
۲. غرامت دادن - تاوان دادن

بپرس