in front of

/ɪn frʌnt ʌv//ɪn frʌnt ɒv/

در جلو، پیشا پیش

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: directly ahead of in place or position.
متضاد: behind

- She sits in front of me.
[ترجمه R] او جلوی من می شیند
|
[ترجمه الهام نوریان] او روبروی من نشته است.
|
[ترجمه تینا] او رو به روی من نشسته است
|
[ترجمه سعیدی] ان دختر در مقابل من نشسته است
|
[ترجمه ستایش] آن دخترجلوی من نشسته است
|
[ترجمه ستایش] آن رو به روی قفس نشسته🌺🌺🌺🌺
|
[ترجمه آیسل قدیمی] جلوی یک چیزی
|
[ترجمه آوا] او مقابل من نشسته است
|
[ترجمه فرزاد] in dont of به معنی جلو . مقابل هست که برای جمله هایی استفاده میشه که مکان یک اسم رو مشخص می کند. مثلا where is the Pen که جوابش میشه مثلا it is in the book امید وارم خوب توضیح داده باشم
|
[ترجمه حسنا] او جلوی من نشسته بود
|
[ترجمه یاسمن] او ( زن ) جلوی من نشسته است❤❤
|
[ترجمه Zeinab Barsam] او در جلو ی من نشسته است.
|
[ترجمه گوگل] روبروی من می نشیند
[ترجمه ترگمان] او جلوی من می نشیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The dog's snoozing in front of the fire.
[ترجمه آیسل قدیمی] این سگ جلوی آتش است
|
[ترجمه گوگل]سگ در مقابل آتش چرت می زند
[ترجمه ترگمان]سگ جلوی آتش خوابیده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A dog darted across the road in front of me.
[ترجمه آیسل قدیمی] من نمی توانم بخاطر این فردی که جلوی من نشسته ببینم
|
[ترجمه گوگل]سگی از جلوی من به سمت جاده رفت
[ترجمه ترگمان]سگی به سرعت از جاده جلوی من رد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I can't see because of the person in front of me.
[ترجمه یاسمن] من نمیتوانم ببینم چون شخصی مقابل من است
|
[ترجمه گوگل]به خاطر کسی که مقابلم است نمی بینم
[ترجمه ترگمان]نمی توانم به خاطر کسی که جلویم است را ببینم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She washed her face at the pump in front of the inn.
[ترجمه گوگل]صورتش را در پمپ جلوی مسافرخانه شست
[ترجمه ترگمان]صورتش را با تلمبه جلوی مهمانخانه باز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She was lost in contemplation of the scene in front of her.
[ترجمه گوگل]او در تعمق صحنه مقابلش گم شده بود
[ترجمه ترگمان]به تماشای صحنه ای که در مقابلش بود گم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. People were genuflecting in front of the altar.
[ترجمه گوگل]مردم در جلوی محراب نجومی می کردند
[ترجمه ترگمان]مردم در مقابل محراب genuflecting می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They ate everything that was set in front of them.
[ترجمه علیرضا] آنها هر چیزی را که مقابل آنها بود را خوردند.
|
[ترجمه گوگل]هر چه جلوی چشمشان گذاشته بودند خوردند
[ترجمه ترگمان]آن ها هر چیزی را که در جلوی آن ها قرار داشت می خوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Cars must not park in front of the entrance .
[ترجمه گوگل]خودروها نباید جلوی در ورودی پارک کنند
[ترجمه ترگمان]ماشین ها نباید جلوی ورودی پارک کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Bert swept the path in front of the house.
[ترجمه گوگل]برت مسیر جلوی خانه را جارو کرد
[ترجمه ترگمان]برت جاده را جلوی خانه گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He pulled into the driveway in front of her garage.
[ترجمه گوگل]او به داخل راهروی جلوی گاراژ او کشیده شد
[ترجمه ترگمان]او جلوی گاراژ جلوی گاراژ ایستاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She bawled at him in front of everyone.
[ترجمه گوگل]جلوی همه به او داد زد
[ترجمه ترگمان]او جلوی همه فریاد کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. There is an old pine tree in front of the house.
[ترجمه انیسا] الاغ
|
[ترجمه گوگل]یک درخت کاج کهنسال جلوی خانه است
[ترجمه ترگمان]یه درخت کاج قدیمی جلوی خونه هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Life is a mirror. When you smile in front of it ,it will also smile and so will it when you cry to it.
[ترجمه گوگل]زندگی یک آینه است وقتی در مقابلش لبخند میزنی، اون هم لبخند میزنه و همینطور وقتی بهش گریه میکنی
[ترجمه ترگمان]زندگی یک آینه است زمانی که در مقابل آن لبخند می زنید، لبخند نیز بر روی آن لبخند می زند و زمانی که به آن گریه می کنید این کار را انجام خواهید داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Ann stopped in front of the house.
[ترجمه گوگل]آن جلوی خانه ایستاد
[ترجمه ترگمان]آن در جلوی خانه توقف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Busy collecting bees, not in front of people talk with eloquence.
[ترجمه گوگل]مشغول جمع آوری زنبورها، نه جلوی مردم با فصاحت صحبت کنند
[ترجمه ترگمان]جمع کردن زنبوره ای مشغول به جمع کردن، نه در مقابل مردم با فصاحت حرف می زنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• before, located at the front of

پیشنهاد کاربران

between. . . . . 👉🏻وسط👈🏻
مقابل، جلو، روبرو، مجاور
رو به روی
adj
جلویی
Please don't push in front of other customers
لطفاً مشتریان جلویی رو هل ندید/تنه نزنید
جلو، مقابل، درپیش روی. .

جلو چیزی یا کسی یا خانه ای و. . . .
جلو
که اگه مخالفش کنیم می شه
behind
در پیش روی، مقابل . .
در مقابل، روبه روی
جلو. روبه رو
در جلو، مقابل، روبرو و. . .
درمقابل رو به رو جلو
جلو روبه رو

روبه رو. . مقابل
به معنای کامل یعنی :جلو

In front of = جلو
Across from=رو به رو
روبه رو یا جلو
بعد از
مقابل چیزی، جلوی چیزی ( در خارج )
The car parks in front of the house.
ماشین مقابل خانه ( در بیرون، در خیابان ) پارک است.
جلو
رو به رو
روبه رو. . . جلو
متضاد = in back of
جلو

جلوی
جلو . روبرو
پیشرو، اینده، جلو، رو به رو، در مقابل، پیشاپیش ، رخ نداده، اینده و. . .
روبه رو جلو
در مقابل . روبه رو . جلو .
روبه رو
مقابل
در جلو
روب رو
جلو
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٣)

بپرس