یک اصطلاح هست و مفهوم آن ، بسته به موضوع و ترجمه mine می تواند تغییر کنه .
( برای ضمیر مالکیت ) :مستقیماً به چیزی که به من مربوط بود برخورد کردم ( علاوه بر چیزهای انتزاعی می تونه به موارد فیزیکی هم اشاره کنه. )
... [مشاهده متن کامل]
برای مثال:
Everyone has limits, and in the end I ran straight into mine
هر کسی محدودیت هایی داره و در نهایت من به محدودیت های خودم برخورد کردم ( با محدودیت های خودم مواجه شدم ) .
Everyone has fears, and in the end I ran straight into mine.
هر کسی ترس هایی دارد، و من در نهایت با ترس های خودم مواجه شدم.
برای معدن ( mine ) :
The workers ran straight into the mine
کارگران مستقیماً به معدن رفتند.
برای مین ( mine ) :
The tank ran straight into a mine
تانک مستقیماً به یک مین برخورد کرد.
. . . . . .
( برای ضمیر مالکیت ) :مستقیماً به چیزی که به من مربوط بود برخورد کردم ( علاوه بر چیزهای انتزاعی می تونه به موارد فیزیکی هم اشاره کنه. )
... [مشاهده متن کامل]
برای مثال:
هر کسی محدودیت هایی داره و در نهایت من به محدودیت های خودم برخورد کردم ( با محدودیت های خودم مواجه شدم ) .
هر کسی ترس هایی دارد، و من در نهایت با ترس های خودم مواجه شدم.
برای معدن ( mine ) :
کارگران مستقیماً به معدن رفتند.
برای مین ( mine ) :
تانک مستقیماً به یک مین برخورد کرد.
. . . . . .