گرفتن
گرسنه شدم
متوجه شدم
دارمش
۱ ) مالک بودن
۲ ) تحت کنترل گرفتن
۱ ) مالک بودن
۲ ) تحت کنترل گرفتن
اصطلاح :
از پَسِش برمیام.
می تونم انجامش بدم.
توانِ انجام دادنش را دارم.
از پَسِش برمیام.
می تونم انجامش بدم.
توانِ انجام دادنش را دارم.
به معنای تحت کنترل داشتن چیزیم هست.
dont worry, i got this.
آهان گرفتم چیشد ( موضوع رو )
دو ریالی ام افتاد. . . فهمیدم
متوجه شدم، اهان، اوکی، باشه
فهمیدم