نمی تونم . . . ( یه کاری را انجام ندم ! )
: Can't help verb ing form
I can't help laughing
نمی تونم نخندم
نمی تونم نخندم
اینجا منظورش اینه
نمیتونم جلوی خودمو بگیرم
وگرنه معنی لفظیش میشه نمیتونم کمک کنم
نمیتونم جلوی خودمو بگیرم
وگرنه معنی لفظیش میشه نمیتونم کمک کنم