i bet

جمله های نمونه

1. Who's trampled on my flowers? I bet it was those two little wretches who live next door.
[ترجمه Mahyar] چه کسی گل های من را زیر پا گذاشته است، شرط می بندم که این دو بدبخت کوچک همسایه زندگی می کنند.
|
[ترجمه گوگل]چه کسی گل های من را زیر پا گذاشته است؟ شرط می بندم آن دو بدبخت کوچک همسایه زندگی می کنند
[ترجمه ترگمان]کی گل هام رو له کرده؟ شرط می بندم اون دوتا wretches که همسایه بغلی زندگی میکنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I bet it will rain soon!
[ترجمه پارسا] حدس میزنم بزودی باران ببارد
|
[ترجمه ترجمه عسل] شرط میبندم به زودی باران میاد
|
[ترجمه گوگل]شرط میبندم به زودی باران خواهد آمد!
[ترجمه ترگمان]شرط می بندم به زودی باران می بارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I bet I'd win a race between us two!
[ترجمه گوگل]شرط می بندم که در مسابقه ای بین ما دو نفر برنده می شوم!
[ترجمه ترگمان]شرط می بندم یک مسابقه بین ما دوتا برنده می شد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Hark at him! I bet he couldn't do any better.
[ترجمه گوگل]به او لج کن! شرط می بندم که او نمی توانست بهتر از این انجام دهد
[ترجمه ترگمان]به او گوش بدهید! شرط می بندم بهتر از این نمی تونه کاری بکنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I bet they are making a pile out of the deal.
[ترجمه گوگل]شرط می بندم که آنها از این معامله انبوهی می سازند
[ترجمه ترگمان]شرط می بندم که اونا یه عالمه از قرارمون سر در میارن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I bet he arrives late he always does.
[ترجمه گوگل]شرط می بندم که او همیشه دیر می رسد
[ترجمه ترگمان] شرط می بندم خیلی دیر میرسه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The horse I bet on finished nowhere.
[ترجمه گوگل]اسبی که رویش شرط بندی کردم هیچ جا تمام نشد
[ترجمه ترگمان]روی اسب شرط می بندم که هیچ کجا تم وم نشده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I bet he let slip that I'd gone to America.
[ترجمه گوگل]شرط می بندم که او اجازه داد که من به آمریکا رفته ام
[ترجمه ترگمان]شرط می بندم اون به من اجازه داده بود که من به آمریکا برم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I bet that it will snow tomorrow.
[ترجمه امیر] من شرط می بندم که فردا برف می آید.
|
[ترجمه گوگل]شرط میبندم فردا برف میاد
[ترجمه ترگمان]شرط می بندم فردا برف ببارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I bet you she won't come.
[ترجمه گوگل]شرط می بندم که او نمی آید
[ترجمه ترگمان]شرط می بندم که نمی اد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I bet Nigel's sitting at home now laughing his head off.
[ترجمه گوگل]شرط می بندم که نایجل الان در خانه نشسته و سرش می خندد
[ترجمه ترگمان]شرط می بندم نی گل نشسته بود و سرش را پایین می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I bet she's great in the sack.
[ترجمه گوگل]شرط می بندم که او در گونی عالی است
[ترجمه ترگمان]شرط می بندم توی گونی خیلی عالیه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I bet you twenty cents on his winning.
[ترجمه زهرا] من روی بردن او 20 سنت با تو شرط می بندم
|
[ترجمه گوگل]من روی برد او بیست سنت شرط می بندم
[ترجمه ترگمان]شرط می بندم بیست سنت هم برای برنده شدن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I bet that car cost him a packet.
[ترجمه گوگل]شرط می بندم که آن ماشین برایش یک بسته هزینه دارد
[ترجمه ترگمان]شرط می بندم که این اتومبیل برای او یک بسته هزینه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I bet your feet are nice and snug in your fur-lined boots!
[ترجمه گوگل]شرط می بندم که پاهای شما در چکمه های خزدارتان خوب و راحت هستند!
[ترجمه ترگمان]شرط می بندم که پاهای تو خوب و نرم و نرم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• i'm convinced, i'm sure, i'm certain

پیشنهاد کاربران

غلط نکنم. . .
موافقم
شرط بستن
شرط بستن ، اطمینان دادن
I agree
I know
I'm sure
شرط بستن . اگر کسی از حرفش کاملا مطمعن با شد از i bet استفاده میکنند

شرط بستن و مطمئن بودن از چیزی
شرط بستن و مطمںن بودن از ان
مطمئنم
شرط میبندم
1 - به معنای : شرط می بندم ( برای مواقعی که شما از یک چیزی کاملا مطمئن هستید که درسته و اتفاق می افتد اگر چه نمی توانید آنرا ثابت کنید مثلا I bet you she won't come باهات شرط می بندم که او نمیاد ) 2 - به معنای :متوجهم، میفهمم، میدانم ( برای مواقعی که شما نشان بدهید که کاملا متوجه شرایط و مساله ای هستید مثلا God, I was so angry, I bet you were خدایا، من خیلی عصبانی بودم من متوجهم می فهمم که تو ( در آنجا ) حضور داشتی 3 - به معنای باور نمی کنم ( برای نشان دادن اینکه شما حرفی که طرف مقابل بهتون زده را باور نمی کنید مثلا I'm definitely going to give up smoking this time'. 'yeah, I bet ( شخص اول ) من قطعا ایندفعه میخوام که سیگار را ترک کنم ( شخص دوم یا شما ) باور نمی کنم!
من میدونم
متوجه هستم
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس