تو نخ چیزی بودن ( علاقه داشتن و مورد استفاده قراردادن )
تو کار چیزی بودن ( علاقه داشتن و مورد استفاده قرار دادن )
I'm recently into Ahmad tea
من اخیرا رفته ام تو کار چای احمد ( به چای احمد علاقه دارم و دارم استفاده می کنم )
تو کار چیزی بودن ( علاقه داشتن و مورد استفاده قرار دادن )
من اخیرا رفته ام تو کار چای احمد ( به چای احمد علاقه دارم و دارم استفاده می کنم )
به. . . علاقه دارم
( To be into SB/Sth=به چیزی یا کسی علاقه داشتن )
I'm into swimming
به شنا علاقه دارم
I'm into going for a walk
به پیاده روی علاقه دارم
I'm into politics
به سیاست علاقه دادم
( To be into SB/Sth=به چیزی یا کسی علاقه داشتن )
به شنا علاقه دارم
به پیاده روی علاقه دارم
به سیاست علاقه دادم
من خیلی . . . را دوست دارم ( یه کاری )
I'm into football
من خیلی فوتبال دوست دارم
برای تاکید بیشتر :
I'm really into reading books
من عاشق کتاب خوندن هستم
اگر فعل می خواهیم بیاوریم حتما با ing
من خیلی فوتبال دوست دارم
برای تاکید بیشتر :
من عاشق کتاب خوندن هستم
اگر فعل می خواهیم بیاوریم حتما با ing
یک عبارت به معنی : من گرایش دارم به. . . .