hysterics

/ˌhɪˈsterɪks//hɪˈsterɪks/

معنی: هیجان، حمله و تشنج، حمله گریه، حمله احساساتی، حمله خنده غیر قابل کنترل
معانی دیگر: حمله وتشنج درزنان

جمله های نمونه

1. She went into hysterics when she heard about her husband.
[ترجمه گوگل]او با شنیدن خبر شوهرش دچار هیستریک شد
[ترجمه ترگمان]وقتی راجع به شوهرش شنید، دچار حمله عصبی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He always has hysterics at the sight of blood.
[ترجمه گوگل]او همیشه با دیدن خون دچار هیستریک می شود
[ترجمه ترگمان]او همیشه با دیدن خون دچار حمله عصبی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Mum'd have hysterics if she knew what you'd done.
[ترجمه گوگل]مامان اگه میدونست چیکار کردی هیستریک میشد
[ترجمه ترگمان]اگر می دانست چه کار کرده بودی، مامان دچار حمله عصبی شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He'd often have us all in absolute hysterics.
[ترجمه گوگل]او اغلب همه ما را در هیستریک مطلق داشت
[ترجمه ترگمان]او اغلب ما را گرفتار حمله عصبی کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He went into hysterics when he heard the news.
[ترجمه گوگل]با شنیدن این خبر دچار هیستریک شد
[ترجمه ترگمان]وقتی اخبار را شنید، دچار حمله عصبی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The whole class dissolved into hysterics when they saw him.
[ترجمه گوگل]وقتی او را دیدند تمام کلاس در هیستریک فرو ریختند
[ترجمه ترگمان]وقتی او را دیدند همه کلاس دچار حمله عصبی شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. My mum'll have hysterics when she sees the colour of my hair.
[ترجمه گوگل]مامانم با دیدن رنگ موهام دچار هیستریک میشه
[ترجمه ترگمان]وقتی رنگ موهایم را می بیند، مادرم دچار حمله عصبی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It was such a shock I had hysterics.
[ترجمه گوگل]آنقدر شوک بود که هیستریک داشتم
[ترجمه ترگمان]ناگهان دچار حمله عصبی شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She had the audience in hysterics.
[ترجمه گوگل]او مخاطبان را در هیستریک داشت
[ترجمه ترگمان]او تماشاگران را در دست گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She'll have hysterics when she finds out how much money is missing.
[ترجمه گوگل]وقتی بفهمد چقدر پول کم است دچار هیستریک می شود
[ترجمه ترگمان]وقتی بفهمه چقدر پول گم شده، دچار حمله عصبی می شه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She went into hysterics.
[ترجمه گوگل]او به هیستریک رفت
[ترجمه ترگمان]او دچار حمله عصبی شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Everybody who heard this had hysterics.
[ترجمه گوگل]همه کسانی که این را شنیدند دچار هیستریک شدند
[ترجمه ترگمان]همه کسانی که این موضوع را شنیدند دچار حمله اعصاب شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The audience was in hysterics.
[ترجمه گوگل]تماشاگران در هیستریک بودند
[ترجمه ترگمان]حضار گرفتار حمله عصبی شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Occasionally the whole class dissolves into hysterics for about five minutes and then refuses to tell me what I have said.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات کل کلاس حدود پنج دقیقه در هیستریک غرق می شوند و بعد از گفتن آنچه من گفته ام خودداری می کنند
[ترجمه ترگمان]گاهی همه کلاس به مدت پنج دقیقه به حالت تشنج درمی ایند و بعد از گفتن آنچه گفته ام امتناع می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Both hysterics and anorexics have almost invariably been middle-class women or girls.
[ترجمه گوگل]هم افراد هیستریک و هم بی اشتها تقریباً همیشه زنان یا دختران طبقه متوسط ​​بوده اند
[ترجمه ترگمان]هر دو حمله عصبی و anorexics تقریبا همیشه زنان طبقه متوسط بوده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

هیجان (اسم)
fit, fret, boil, excitation, agitation, excitement, thrill, frenzy, dither, titillation, fission, ignition, tornado, fever, tempest, lather, hysterics, unco, snit, stour

حمله و تشنج (اسم)
hysterics

حمله گریه (اسم)
hysterics

حمله احساساتی (اسم)
hysterics

حمله خنده غیر قابل کنترل (اسم)
hysterics

انگلیسی به انگلیسی

• hysterical outburst, uncontrollable attack of emotion, fit of hysteria
if someone is in hysterics or is having hysterics, they are in a state of uncontrolled excitement, anger, or panic.
you can also say that someone is in hysterics or is having hysterics when they are laughing uncontrollably; an informal use.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : hysterics / hysteric / hysteria
✅️ صفت ( adjective ) : hysterical
✅️ قید ( adverb ) : hysterically

بپرس