hysterically

جمله های نمونه

1. 'Help me!' she yelled hysterically.
[ترجمه محمد جواد] "کمکم کنید، " او دیوانه وار فریاد می زد
|
[ترجمه گوگل]'کمکم کنید!' او هیستریک فریاد زد
[ترجمه ترگمان]کم کم کنید! با لحنی جنون آمیز فریاد زد:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The kids tumbled around on the floor, laughing hysterically.
[ترجمه گوگل]بچه ها روی زمین غلت خوردند و هیستریک می خندیدند
[ترجمه ترگمان]بچه ها دیوانه وار شروع به خندیدن کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She says she hasn't laughed as hysterically since she was
[ترجمه گوگل]او می‌گوید که از همان زمان به این اندازه هیستریک نخندیده است
[ترجمه ترگمان]او می گوید که از زمان تولد او به اندازه یک اندازه عصبانی نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It was hysterically funny.
[ترجمه کریم چگنی زاده] اون به شدت خنده دار بود
|
[ترجمه گوگل]از نظر هیستریک خنده دار بود
[ترجمه ترگمان]خیلی خنده دار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. "Bernard?" Her voice rose hysterically.
[ترجمه گوگل]"برنارد؟" صدایش هیستریک بلند شد
[ترجمه ترگمان]برنارد \"؟\" صدایش حالت تشنج آمیزی به خود گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I could hear a woman weeping hysterically in one of the automobiles which had collided.
[ترجمه گوگل]صدای گریه زنی هیستریک در یکی از اتومبیل هایی که با هم برخورد کرده بود را می شنیدم
[ترجمه ترگمان]صدای گریه زنی را می شنیدم که در یکی از اتومبیل هایی که به او برخورد کرده بودند گریه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She answered my questions and we've laughed hysterically even in darker moments.
[ترجمه گوگل]او به سوالات من پاسخ داد و ما حتی در لحظات تاریک تر به طرز هیستریک خندیدیم
[ترجمه ترگمان]او به سوال های من جواب داد و ما حتی در لحظات تیره تر هم به خنده افتادیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Hysterically light with fear, I ran sobbing to my room.
[ترجمه گوگل]به طرز هیستریکی سبک از ترس، با هق هق به سمت اتاقم دویدم
[ترجمه ترگمان]با ترس و لرز به اتاقم دویدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It sounded like the harlots, Isabel thought hysterically.
[ترجمه گوگل]ایزابل به طرز هیستریک فکر کرد، صدای آن شبیه فاحشه ها بود
[ترجمه ترگمان]ایزابل دیوانه وار فکر کرد: به نظر فاحشه می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. People started shopping hysterically, expecting huge price increases.
[ترجمه گوگل]مردم شروع به خرید هیستریک کردند و انتظار افزایش شدید قیمت را داشتند
[ترجمه ترگمان]مردم شروع به خرید هیستریک کردند که انتظار افزایش قیمت عظیم را داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The three of us shrieked hysterically as one lobster tried to crawl his way out up the sides.
[ترجمه گوگل]وقتی یکی از خرچنگ ها سعی می کرد از کناره ها بیرون برود، سه نفری به طرز هیستریکی فریاد زدیم
[ترجمه ترگمان]وقتی یک خرچنگ دریایی سعی کرد از دو طرف بالا برود، مثل یک خرچنگ مانند یک خرچنگ دریایی جیغ و داد و بیداد راه انداخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She laughed hysterically as Piper grunted with pain and fell to the deck.
[ترجمه گوگل]وقتی پایپر از درد غرغر کرد و روی عرشه افتاد، او هیستریک خندید
[ترجمه ترگمان]مثل این بود که از شدت درد خنده اش گرفته باشد و از شدت درد زوزه بکشد و روی عرشه می افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The children giggled hysterically.
[ترجمه گوگل]بچه ها هیستریک می خندیدند
[ترجمه ترگمان]بچه ها با حالتی عصبی خندیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Well first of all, it was hysterically funny if you were an adult.
[ترجمه گوگل]خوب اول از همه، اگر بزرگسال بودید به طرز هیستریکی خنده دار بود
[ترجمه ترگمان]خب، اول از همه، خیلی خنده دار بود اگه تو یه بزرگ سال بودی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in a hysterical manner, with uncontrollable outbursts of emotion

پیشنهاد کاربران

با حالت عصبی و غیرقابل کنترل
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : hysterics / hysteric / hysteria
✅️ صفت ( adjective ) : hysterical
✅️ قید ( adverb ) : hysterically
هیستیرک یا بدون کنترل
Someone who is hysterical is in a state of uncontrolled excitement, anger, or panic
با خشم
با هراس
با ترس
با هیجان
ب طرز مسخره ای
به شکل یا بصورت نمایشی

بپرس